سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاتوق دختر و پسرای باحال

دانلود نوحه ?

 
                 اینم یک نوحه از حسین سیب سرخی به نام زنده موندنم محاله

      

                                            دانلود آهنگ---> لینک دانلود


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


دانلود کلیپ:::مذهبی

نام‌هاى شهداى حمله اول

ابن شهر آشوب تعداد شهداى اصحاب امام را در حلمه اول، چهل نفر ذکر کرده است که نام بیست و هشت نفر از آنها را برده است و سپس مى‏گوید: ده نفر آنها از موالى حسین علیه‏السلام و دو نفر از موالیان امیرالمؤمنین بوده‏اند(5)، ولى ما براى آوردن ترجمه مختصرى از هر کدام آنها، در اینجا نام‌هاى آنان را از کتاب «ابصار العین» سماوى ذکر مى‏کنیم، که بعضى از آنان بر اساس نقل دیگران در حمله اول شهید نشده‏اند و موارد اختلاف ذیلا مذکور گردیده است:

1 - ادهم بن امیه:از شیعیان بصره بود که در خانه ماریه(6) اجتماع مى‏کردند، او با یزید بن ثبیط از بصره به مکه آمد و به امام علیه‏السلام پیوست.(7)

2 - امیْ بن سعد: او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از تابعین و ساکن کوفه بوده، و چون از آمدن امام حسین علیه‏السلام به کربلا آگاهى یافت، در ایام مهادنه(8) به خدمت امام حسین آمد.(9)

3 - بشر بن عمر: او از تابعین بود و دلاورى فرزندان او در جنگ‌ها معروف است، در ایام مهادنه به خدمت امام علیه‏السلام آمد.(10)

4 - جابر بن حجاج: جابر از یاران شجاع امام حسین علیه‏السلام بوده و قبل از ظهر روز عاشورا به شهادت رسید.(11)

5 - حباب بن عامر: او در کوفه سکونت داشته و از شیعیان است، و با مسلم بن عقیل بیعت کرده و در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(12)

6 - جبلة بن على: از شجاعان کوفه و از ابتداى امر با مسلم بود و سپس نزد امام حسین علیه‏السلام آمد.(13)

7 - جنادة بن کعب: از مکه مصاحب امام بود و او و خانواده‏اش به همراه امام به کربلا آمدند.(14)

8 - جندب بن حجیر کندى: او از بزرگان و سرشناسان شیعه و از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود، و در بین راه قبل از برخورد امام با حربن یزید به خدمت آن حضرت رسید و به کربلا آمد. اهل سیر گفته‏اند که او در آغاز جنگ به شهادت رسید، بعضى فرزند او حجیر بن جندب را گفته‏اند که در همان آغاز حمله شهید شدند ولى ثابت نشده است که با پدرش شهید شده باشد.(15)

9 - جوین بن مالک: او شیعه و در میان قبیله بنى تمیم بوده است، و با آنان براى جنگ با امام حسین علیه‏السلام بیرون آمد! و چون ابن سعد شرط‌ هاى امام را نپذیرفت، او نیز همانند گروه دیگرى دست از سپاهیان کوفه کشیده و شب هنگام(16) به سوى اردوى امام کوچ کرد.(17)

10 - حارث بن امرئ القیس: او از شجاعان بنام بود و شهرتى در جنگ‌ها به دست آورده بود، و با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمده بود! و چون آنها کلام امام حسین علیه‏السلام را نپذیرفتند، به امام پیوست.(18)

11 - حارث بن نبهان: پدر او نبهان - بنده حمزة بن عبدالمطلب - سوارى شجاع بود، و فرزندش حارث از پیوستگان به امام على و امام حسن علیه‏السلام بود و یا امام حسین علیه‏السلام به کربلا آمد و شهید شد.(19)

12 - حجاج بن بدر: او اهل بصره است، و همان کسى است که پاسخ نامه امام علیه‏السلام را از بصره به خدمت امام در کربلا آورد؛ این نامه را امام به مسعودبن عمر نوشته بودند، و حجاج بن بدر با امام بود تا در اولین حمله پیش از ظهر عاشورا به شهادت رسید، و بعضى شهادت او را بعد از ظهر ضمن مبارزه ذکر کرده‏اند.(20)

13 - حلاس بن عمرو: او و برادرش نعمان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام هستند و حلاس در کوفه فرمانده نیروهاى آن حضرت بوده است. او ابتدا با سپاه عمربن سعد به کربلا آمده بود و چون عمربن سعد شرائط امام را نپذیرفت او شبانه به اردوى امام حسین علیه‏السلام پیوست.(21)

14 - زاهر بن عمرو: شجاعى با تجربه و دلاورى مشهور و از دوستان معروف اهل‌بیت بود، او از یاران عمرو بن الحمق - صحابى معروف - بشمار مى‏رفت، و چون زیاد بن ابیه در طلب عمرو بن الحمق برآمد، زاهر با او بود و در قول و فعل با او مصاحبت داشت، آنگاه که معاویه عمرو را تعقیب مى‏کرد، در تعقیب زاهر نیز بود، و سرانجام عمرو بن الحمق به دست معاویه به قتل رسید و زاهر خود را پنهان مى‏کرد، و در سال شصت هجرى چون مناسک حج را بجاى آورد، با امام علیه‏السلام ملاقات کرد و همراه امام به کربلا آمد.(22)

15 - زهیر بن سلیم: انگاه که سپاه کوفه تصمیم به جنگ با امام علیه‏السلام گرفتند، او از جمله کسانى بود که شب عاشورا به خدمت امام آمد و به اصحاب آن حضرت پیوست(23) و همانند مشتاقان جنگید تا این که در حمله اول شهید شد و بعد از رسیدن به فیض شهادت به فیض دیگرى نیز نائل آمد و آن این که در زیارات ناحیه مقدسه سلام بر او آمده است.(24)

عبدالله بن عمیر گفت: به خدا سوگند من مشتاق جهاد با اهل شرک هستم و امیدوارم جنگ با این جماعت که با پسر دختر پیامبرشان مى‏جنگید، کمتر از جهاد با مشرکین از نظر ثواب، نباشد. پس نزد همسرش ام وهب آمد و او را از این ماجرا آگاه و تصمیم خودش را گوشزد کرد، همسرش گفت: درست اندیشیده‏اى، خداوند تو را به بهترین راه‌ها و درست‏ترین اندیشه‏ها راهنمایى کند، همین کار را بکن و مرا نیز با خود ببر.

16 - سالم (غلام عامر بن مسلم ): او غلام عامر بود و در بصره سکونت داشت، و عامر از شیعیان آن شهر بشمار مى‏رفت، و هنگامى که یزید بن ثبیط با فرزندان خود و برخى دیگر در مکه به خدمت امام علیه‏السلام آمدند، این دو نیز به همراه آنها به امام ملحق و با او به کربلا آمدند.(25)

17 - سالم بن عمرو: او اهل کوفه و از شیعیان بود، و در ایام مهادنه که هنوز کار امام علیه‏السلام با سپاه کوفه به جنگ نیانجامیده بود، به کربلا آمد و به اصحاب امام ملحق شد.(26)

18 - سوار بن ابى حمیر: او نیز قبل از شروع جنگ به امام و یارانش ملحق شد، و در حمله اول مجروح گردید. او را سپاه کوفه اسیر کرده و نزد عمربن سعد بردند، عمربن سعد خواست او را به قتل برساند، خویشان او که در سپاه کوفه بودند از ابن سعد خواستند که او را آزاد نماید، و چون او مجروح شده بود پس از شش ماه به شهادت رسید و در عبارت زیارت ناحیه آمده است: «السلام على الجریح المأسور سوار بن ابى حمیر الفهمى».(27)

19 - شبیب بن عبدالله: او دلاورى شجاع بود که با سیف و مالک فرزندان سریع به اردوى امام علیه‏السلام پیوسته است و قبل از ظهر روز عاشورا از جمله کسانى بودکه در حمله اول شهید شدند.(28)

20 - عائذ بن مجمع: او به همراه پدرش مجمع بن عبدالله در بین راه به امام علیه‏السلام ملحق شد و حر بن یزید خواست نگذارد، امام علیه‏السلام فرمود: اینها یاران منند و نباید آنها را از این کار بازدارى.

آنها به امام علیه‏السلام ملحق شدند و راهنماى آنها طرماح بود؛ و صاحب «حدائق» او را در شمار شهداى حلمه اول ذکر کرده و دیگران گفته‏اند با پدرش در یک جا شهید شدند و این قبل از حلمه اول در آغاز جنگ بوده است.(29)

21 - عامر بن مسلم: از اهل بصره و از شیعیان بود، به همراه غلامش سالم با یزید بن ثبیط از بصره به مکه آمده و به امام علیه‏السلام ملحق گردید.(30)

22 - عبدالله بن بشیر: او از مشاهیر دلاوران و از حامیان حق بشمار مى‏رفت، نام او و پدرش در جنگ‌ها مشهور است؛ عبدالله بن بشیر با لشکر عمر بن سعد به کربلا آمد و قبل از شروع قتال به امام علیه‏السلام پیوست و در اولین حمله قبل از ظهر عاشوار به شهادت رسید.(31)

23 - عبدالله بن یزید: او به همراه پدرش از بصره به مکه آمد و به خدمت امام علیه‏السلام رسید، سپس به همراه آن حضرت به کربلا آمده است.(32)

24 - عبیدالله بن یزید: او نیز به همراه پدرش یزید بن ثبیط و برادش و گروهى دیگر از اهل بصره در مکه به امام علیه‏السلام ملحق شدند.(33)

25 - عبدالرحمن بن عبد الرب: او از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از مخلصین اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام است، هنگامى که على علیه‏السلام در رحبه کوفه از مردم خواست کسى که در غدیر خم حاضر بوده و حدیث غدیر را شنیده بپاخیزد و شهادت دهد، او به همراه گروهى دیگر برخاسته و گفتند: از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم شنیدیم که مى‏فرمود: «خداى عزوجل ولى من است و من ولى مؤمنین، پس هر کس من مولاى او هستم على مولاى اوست، خدایا دوست بدار کسى را که او را دوست مى‏دارد و دشمن بدار کسى که او را دشمن مى‏دارد»؛ على علیه‏السلام او را تربیت کرده و قرآن تعلیم او نموده؛ او از مکه همراه امام حسین علیه‏السلام بوده و به کربلا آمده است.(34)

26 - عبدالرحمن بن مسعود: او و پدرش از معروفین شیعه و از شجاعان مشهور بودند، با عمربن سعد به کربلا آمدند و قبل از آغاز جنگ به خدمت امام حسین علیه‏السلام رسیدند و بر او سلام کردند و نزد امام مانده و در حمله اول به شهادت رسیدند.(35)

27 - عمر بن ضبیعه(36): او سوارى پیشتاز بود که با عمربن سعد به کربلا آمد و بعد به حلقه یاران امام علیه‏السلام پیوست.(37) این حجر در «اصابه» گفته است که عمرو بن ضبعه از نام آوران جنگ‌ها و مردى شجاع بوده است و افتخار درک رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را دارد.(38)

28 - عمار بن حسان: از شیعیان مخلص و از شجاعان معروف بود، پدرش حسان از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در جنگ‌هاى جمل و صفین در راه دفاع از آن حضرت مبارزه کرد و شهید گردید. عمار از مکه در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود و از آن حضرت جدا نشد تا در روز عاشورا در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(39)

29 - عمار بن سلامه: از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و از یاران على علیه‏السلام در جنگ‌ها بود، و هنگامى که براى جنگ جمل همراه حضرت مى‏رفتند از آن حضرت سؤال کرد: وقتى با اصحاب جمل روبرو شدى چه خواهى کرد؟ امیرالمؤمنین علیه‏السلام فرمود: آنها را به خدا و طاعت او دعوت مى‏کنم و اگر خوددارى کردند با آنها جنگ خواهم‏کرد، عمار گفت: آن کس که مردم را به سوى خدا خواند هرگز مغلوب نگردد. عمار بن سلامه در کربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمد و در حمله او شیهد شد.(40)

30 - قاسم بن حبیب الأزدى: او از شیعیان کوفه بود و با سپاه عمر بن سعد به کربلا آمد، و قبل از آغاز جنگ به اردوى امام علیه‏السلام پیوست.(41)

31 - قاسط بن زهیر(42): او از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از جمله یاران امام حسن علیه‏السلام بود و در کوفه ماند و در جنگ‌ها خصوصا در صفین حضور داشت. چون امام حسین علیه‏السلام به کربلا آمد، شبانه به آن حضرت پیوست.(43)

چون غبار میدان رزم فرو نشست، همسر عبدالله بن عمیر به سوى کشته او به راه افتاد و بر بالین او نشست و خاک از رخسار او پاک کرد و گفت: بهشت خدا تو را گوارا باد! از خدایى که بهشت را روزى تو کرد مى‏خواهم که مرا مصاحب تو در بهشت قرار دهد.

در این اثنأ شمر به غلامش دستور داد تا عمود خود را بر سر او فرود آورد، و در اثر این ضربه‏ ام وهب به آرزوى خود رسید و در کنار همسر شهیدش جان داد.

32 - کردوس بن زهیر: از اصحاب على علیه‏السلام بوده و همراه دو برادرش شبانه به امام حسین و کربلا پیوست.(44)

32 - کنانة بن عتیق(45): او از پهلوانان کوفه و از زمره زاهدان و قاریان قرآن است. در کربلا به خدمت امام حسین علیه‏السلام آمده و در حلمه اول شهید شد، و بعضى شهادت او را بعد از حمله اول ذکر کرده‏اند.(46)

34 - مسلم بن کثیر: از تابعین کوفه و از یاران امیرالمؤمنین علیه‏السلام بود و در یکى از جنگ‌ها یک پاى او آسیب دید و معلول شد، و شاید به همین جهت او را «اعراج» مى‏گفتند. هنگامى که امام حسین علیه‏السلام به کربلا وارد شد، از کوفه به سوى آن حضرت حرکت کرد و در کنار او به شهادت رسید.(47)

35 - مسعود بن حجاج: او و فرزندش از شیعیان معروف و از شجاعان مشهور بودند، و در ایام مهادنه به کربلا آمده خدمت امام علیه‏السلام رسیدند و نزد امام ماندند و هر دو در اولین حمله به فیض شهادت رسیدند.(48)

36 - مقسط بن زهیر: او و دو برادرش از اصحاب امیرالمؤمنین علیه‏السلام و از مجاهدان پیشتاز آن حضرت در جنگ‌هاى جمل و صفین و نهروان بودند. چون امام حسین علیه‏السلام به کربلا آمد، شبانه به خدمت آن حضرت رسیده و به فیض شهادت نائل شد.(49)

37 - نصر بن ابى نیزر(50): پدر او از فرزندان ملوک عجم یا از اولاد نجاشى است و فرزند او - نصر - بعد از امام على و امام حسن علیه‏السلام در خدمت امام حسین علیه‏السلام بود، و از مدینه همراه حضرت به مکه آمد و از آنجا به کربلا، و در آنجا به شهادت رسید. ابتدا سواره بود ولى اسب او را پى کردند، و در حمله اول به شهادت رسید.(51)

38 - نعمان بن عمرو الراسبى: او و برادرش از اهل کوفه و از اصحاب على علیه‏السلام هستند، چون عمر بن سعد سخنان امام را نپذیرفت، شبانه به خدمت آن حضرت آمد و در کنار او به شهادت رسید.(52)

39 - نعیم بن عجلان: او و دو برادرش نضر و نعمان هر سه از اصحاب امیرالمؤمنین علیه السلام بشمار مى‏رفتند، و در جنگ صفین در رکاب آن حضرت بودند و از شجاعان و از شعرا بشمار مى‏رفتند، نضر و نعمان از دنیا رفتند و نعیم در کوفه باقى ماند؛ چون امام حسین علیه‏السلام به سوى عراق آمد او به خدمت ایشان رسید و در روز عاشورا به عزم جنگ پیش آمد و در حمله اول به فیض شهادت نائل آمد.(53)

40 - زهیر بن بشر الخثعمى: صاحب مناقب او را از جمله شهداى حمله اول ذکر کرده است(54) ولى در دیگر مصادر نام او یافت نشد.


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


نامه سیدالشهدا علیه السلام به مردم کوفه

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


حسین سیب سرخی ( دانلود:::آهنگ مذهبی.نوحه )

                          نوحه سید جواد ذاکر برای دانلود بر روی نام نوحه کلیک کن .                                                              

                                                               *

                                          سید ذاکر - در کمند عشق زینب

                                                               *

                                             سید ذاکر - به ما میگن دیونه 


                                     یا ابوالفضل(ع)!

                           abolfazl

 


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


دانلود نوحه ?

                          سخنرانی حاج آقا پناهیان درباره فرهنگ عاشورا

             فرهنگ عاشورایی--------------->  اجرا  --------------------->دانلود

                           برای دریافت ادامه روی ----->اینجا کلیک کن


                               یا زهرا(ع)!

                           moharam

 

 


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


دانلود نوحه ?

        نامه سیدالشهدا علیه السلام به مردم کوفه


                                        

حاکم کوفه عوض مى شود

سیاست علوى و اموى

امـا بـعـد: فـان هـانـیا و سعیدا قدما علی بکتبکم و کانا آخر من قدم علی من رسلکم و قد فهمت ما اقـتـصـصتم من مقالة جلکم انه لیس علینا امام فاقبل لعل اللّه یجمعنا بک على الحق والهدى و انی بـاعث الیکم اخی و ابن عمى و ثقتی من اهل‌بیتی مسلم بن عقیل فان کتب الی انه قد اجتمع راى مـلـئکـم و ذوى الـحجى والفضل منکم على مثل ما قدمت به رسلکم و قرات فی کتبکم فانی اقدم الـیـکـم و شـیکا ان شاء اللّه، فلعمری ما الا مام الا الحاکم بالکتاب، القائم بالقسط الدائن بدین الحق الحابس نفسه على ذات اللّه. والسلام (1)

اما بعد: هانى و سعید نامه‌هاى شما را آوردند و اینها آخرین فرستاده‌هاى شما بودند و از منظور شما آگاه شدم که مى‌گویید ما پیشوا نداریم و از من می‌خواهید به طرف شما بیایم، تا به وسیله ما، شـمـا بـر حق و هدایت قرار گیرید من برادر و پسرعمویم که مورد اطمینان ما خاندان است، یعنى مـسـلـم بـن عـقـیـل را بـه سـوى شـمـا مى‌فرستم، پس اگر به من نامه نوشت که بزرگان و شـرافتمندان شما اتفاق نظر دارند به همان نحوى که فرستادگان شما گفتند من به سرعت به سوى شما خواهم آمد.

به جان خودم سوگند! امامت و رهبرى مردم را کسى نمى‌تواند عهده‌دار شود مگر آن که حکومتش بر اساس کتاب الهى باشد، عدالت را جارى کند، متدین به دین حق باشد، خود را در محدوه شریعت بداند و از مرزهاى الهى خارج نشود.

به دنبال مرگ معاویه، شیعیان در کوفه جمع شدند و نامه‌هاى مختلفى را براى حضرت نوشتند که: بـاغ‌ها سرسبز شده، میوه‌ها رسیده، گیاهان روییده و برگ درختان سبز شده و لشگرى آماده در خدمت شما هستند.


به دنبال مرگ معاویه، شیعیان در کوفه جمع شدند و نامه‌هاى مختلفى را براى حضرت نوشتند که:

بـاغ‌ها سرسبز شده، میوه‌ها رسیده، گیاهان روییده و برگ درختان سبز شده و لشگرى آماده در خدمت شما هستند.

نـامـه‌هـا را بـه هـمـراهـى سـعـید بن عبداللّه حنفى(2) و هانى بن هانى به مکه به خدمت سیدالشهدا علیه السلام فرستادند. امـام علیه السلام در پـاسـخ نـامه فوق را نوشتند و سعید و هانى را قبل از مسلم بن عقیل به کوفه برگرداندند. بـه دنـبـال ایـن نـامه، مسلم بن عقیل روانه کوفه مى‌گردد، حاکم شهر، نعمان بن بشیر مى‌خواهد از راه مسالمت آمیز، مسائل را حل کند ولى خبر به یزید مى‌رسد چنانچه به حکومت کوفه نـیـاز دارد بـاید فرد دیگرى را تعیین کند. پس از مشاوره، عبیداللّه بن زیاد، تعیین و روانه کوفه مى‌گردد و از ابتداى ورود با ارعاب و تهدید و قتل و زندان، مردم را از اطراف مسلم پراکنده مى‌کند تا مسلم تنها مى‌ماند و سرانجام، به شهادت مى‌رسد. عـمـده در این نامه، روح نامه سیدالشهدا علیه السلام است که حضرت، شرایط امام مسلمین را بیان مى‌کند که حاکم نباید از جاده مستقیم خارج و از محدوده کتاب و قوانین الهى، بیرون شود و از اینجا تفاوت حکومت‌هاى علوى و اموى روشن مى‌گردد.


اولین شرط حاکم الهى، عمل به قوانین الهى است قرآن کریم خطاب به پیامبر صلی الله علیه و آله مى‌فرماید: "انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک اللّه"(3) ؛ ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا بین مردم به آنچه خداوند مى‌خواهد، قضاوت کنى.

اگـر حاکمى به جاى کتاب الهى، به هواى نفس خود عمل کرد، خود به خود منعزل است، اگر در فقه شیعه، "عدالت" در امام جماعت، امام جمعه، قاضى، شهود و مجتهد معتبر است، براى آن است که از محدوده کتاب و سنت، خارج نشود. مولاى متقیان امیرمؤمنان علیه السلام در نامه‌ای به عثمان بن حنیف مى‌نویسد: هیهات ان یغلبنی هوای.(4) وقـتى عمر بن الخطاب در بستر مرگ افتاده بود به جمع شش نفرى سفارشاتى نمود تا رسید به امیرالمؤمنین علیه السلام و چنین گفت: اگـر تـو بـه حـکومت رسیدى، بترس از خدا از این که احدى از بنى‌هاشم را به گردن مردم سوار کنى!

بعدا عبدالرحمن بن عوف گفت: یا على! با این شرط با تو بیعت مى‌کنم. اما حضرت فرمود: از هـر شخص با قدرت و امانتدار براى اداره حکومت، کمک مى‌گیرم، خواه در بنى‌هاشم باشد یا غیر بنى‌هاشم.

عبدالرحمن گفت: بیعت نمى‌کنم تا این شرط را بپذیرى.(5)

حضرت فرمود: به خدا قسم! چنین قولى را به تو نمى‌دهم، لذا عبدالرحمن هم رها کرد.

این سیاست علوى است که چه در موضع ضعف یا قوت باشد، آنچه را قبول ندارد، نمى‌پذیرد. ولـى در سـیـاسـت امـوى، مهم نیست که روزى از موضع ضعف، شرطى را بپذیرد و بعدا از موضع قدرت آن را زیر پا نهد، چنانچه معاویه بعد از صلح با امام حسن علیه السلام گفت: هر شرطى را که پذیرفتم اکنون زیر این دو قدم من مى‌باشد.(6) در سـیـاست علوى، ترور ممنوع است و مسلم بن عقیل به خاطر یک حدیث نبوى از قتل ابن زیاد خوددارى مى‌کند، ولى در سیاست اموى، ترور و مسموم کردن مالک اشتر، محمدبن ابى بکر، حجر بن عدى، براى حفظ حکومت، مانعى ندارد.

در حـکـومت علوى، سهم فرزندان و فامیل على علیه السلام به اندازه سایر مسلمانان است، ولى در حکومت امـوى، در یـک بـذل و بـخـشـش جـزئى عثمان، چهارصد هزار درهم به عبداللّه بن خالد و صـدهـزار درهـم بـه حـکـم بـن ابى العاص تبعید شده پیامبر صلی الله علیه و آله و دویست هزار درهم به ابوسفیان مى‌رسد!!(7)

در حـکومت علوى، آب به روى سپاهیان و حیوانات دشمن، باز گذاشته مى‌شود، ولى در حکومت و سیاست اموى، معاویه و یزید، سپاهیان و حتى زن‌ها و بچه‌ها را از آشامیدن آب محروم مى‌کنند. در حکومت علوى، جنازه عمر بن عبدود سالم مى‌ماند، ولى در سیاست اموى، بدن حمزه سیدالشهدا علیه‌السلام مثله مى‌شود و بدن حسین علیه السلام زیر سم اسبان لگدکوب مى‌گردد. در حـکـومت علوى، خانه ابوسفیان در فتح مکه، مامن مردم مى‌شود، ولى در سیاست اموى، حرم امن الهى براى فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله ناامن و حضرتش آواره شهرها مى‌گردد. معاویه بعد از قتل عثمان، طى نامه‌اى به مروان بن حکم چنین مى‌نویسد: چون نامه مرا خواندى مانند یوزپلنگ باش که صید نمى‌کند مگر به طور ناگهانى و نگاه نمى‌کند مـگـر از روى حـیـله. و مانند روباه باش که فرار نمى‌کند مگر به این طرف و آن طرف، و مخفى کن خودت را مانند مخفى کردن جوجه تیغى سرش را هنگامى که مى‌خواهند او را بگیرند.(8) بـیـن نـامـه امـام حـسـین علیه السلام و نامه معاویه چقدر تفاوت است، حضرت حاکم مسلمین را محصور و مـحـدود در احـکـام الـهـى مى‌داند، ولى معاویه چه دستورالعملى به مروان مى‌دهد و انجام هر عملى را مباح و جایز بلکه لازم و واجب هم مى‌داند.


پی‌نوشت‌ها:

1- اعیان الشیعه، 1/589/ ابصار، 5 ـ 125/ الامام الحسین و اصحابه، 54.

2- سـعید بن عبداللّه جز شهداى کربلاست، بعد از ظهر عاشورا که جنگ شدت گرفت و دشمن بـه امـام حـسـیـن علیه السلام نـزدیـک شـد، خـود را سپر بلاى حضرت قرار داده بود و تیرها و نیزه‌ها را به جـان مـى‌خـریـد کـه بـه حـضـرت اصـابـت نـکـند، تا آن که در اثر کثرت جراحات، بر زمین افتاد و مـى‌گـفت: اللهم العن عاد و ثمود، اللهم ابلغ نبیک عنى السلام و ابلغه ما لقیت من الم الجراح فـانـی اردت ثوابک فی نصرة نبیک ثم التفت الى الحسین فقال: اوفیت یابن رسول اللّه؟ قال: نعم انت امامی فی الجنة. (ابصار، 126، اعیان الشیعه، 7/241)

3- نساء / 105.

4- نهج البلاغه، نامه 45.

5- الامامة والسیاسة، 1/30، 29.

6- الحدید، 16/15.

7- الحدید، 1/198.

8- الحدید، 10/236.

منبع:کتاب نامه‌ها و ملاقات‌هاى امام حسین علیه السلام، على نظرى منفرد

سیاست علوى و اموى

حاکم کوفه عوض مى شود


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:36 صبح توسط سارا | نظر


حسین تا زنده ایم نوکریت را می کنیم ...

moharam


+ نوشته شده در یکشنبه 85/11/8 ساعت 11:31 صبح توسط سارا | نظر


سلام بر حسین

سلام

این ایام خونین را به شما تسلیت عرض میکنم.

 

مهرداد رسیدی خدا را شکر


+ نوشته شده در دوشنبه 85/10/25 ساعت 10:33 عصر توسط سارا | نظر


عشق

عشق

به کوه گفتم عشق چیست؟! لرزید

به ابر گفتم عشق چیست؟! بارید

به بادگفتم عشق چیست؟! وزید

به پروانه گفتم عشق چیست؟! نالید

به گل گفتم عشق چیست؟!پرپر شد

به انسان گفتم عشق چیست؟!

اشک از دیدگانش جاری شد و گفت: دیوانگیست!!!

 

دوست من نکنه نظر ندی و بری


+ نوشته شده در دوشنبه 85/10/25 ساعت 8:4 عصر توسط سارا | نظر


<      1   2