تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت
تشخیص تفاوت میان عشق و شهوت
برای مشاهده کامل ادامه مطلب...
بی تومهتاب شبی باز ازآن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال توگشتم
شوق دیدارتولبریزشدازجام وجودم شدم
آن عاشق دیوانه که بودم
درنهانخانه ی جانم گل یاد تودرخشید
باغ صدخاطره خندیدعطرصدخاطره پیچید
یادم آمدکه شبی باهم ازآن کوچه گذشتیم
پرگشودیم ودرآن خلوت دل خواسته گشتیم
ساعتی برلب آن جوی نشستیم
توهمه رازجهان ریخته درچشم سیاهت
من همه محوتماشای نگاهت آسمان صاف وشب آرام
بخت خندان وزمان رام خوشه ی ماه فروریخته درآب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب وصحراوگل وسنگ همه دل داده به آوازشباهنگ
یادم آمد تو به من گفتی:ازاین عشق حذرکن
لحظه ای چندبراین آب نظرکن...
آب آیینه ی عشق گذران است
توکه امروزنگاهت به نگاهی نگران است
باش فرداکه دلت با دگران است
تافراموش کنی چندی ازاین شهرسفرکن
باتو گفتم:حذرازعشق ندانم،
سفرازپیش توهرگزنتوانم،نتوانم
روز اول که دل من به تماشا ی توپرزد
چون کبوترلب بام تونشستم توبه من سنگ زدی
من نرمیدم نگسستم
بازگفتی:که توصیادی ومن آهوی دشتم
iتابه دام تودرافتم همه جاگشتم وگشتم
حذرازعشق ندانم،نتوانم
اشکی ازشاخه فروریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد وبگریخت
اشک درچشم تولرزیدماه برعشق توخندید
یادم آید که دگرازتوجوابی نشنیدم
پای دردامن اندوه کشیدم،نگسستم نرمیدم
رفت درظلمت غم آن شب وشبهای دگرهم
نگرفتی دگرازعاشق آزرده خبرهم!
نکنی دیگرازآن کوچه گذرهم!
بی تواما به چه حالی من ازآن(کوچه)گذشتم
فریدون مشیری
زندگی
بهترین دوست اون دوستی که بتونی باهاش روی یک سکو ساکت
بنشینی و چیزی نگی و وقتی ازش دور میشی حس کنی بهترین
گفتگوی عمرت رو داشتی.
ما واقعاً تا چیزی را از دست ندیم، قدرش را نمیدونیم،
ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره بدست
نیاریم، نمیدونیم چیزی را از دست دادیم.
اینکه تمام عشقت رو به کسی بدی، تضمینی بر این نیست که
اون هم همین کارو بکنه پس انتظار عشق متقابل نداشته
باش، فقط منتظر باش تا اینکه عشق آروم تو قلبش رشد کنه
و اگه اینطور نشد، خوشحال باش که توی دل تو رشد کرده.
در یک دقیقه میشه یک نفر رو خرد کرد، در یک ساعت میشه
کسی را دوست داشت و در یک روز میشه عاشق شد ولی یک عمر
طول میکشه تا کسی رو فراموش کرد.
دنبال نگاهها نرو، چون میتونن گولت بزنن، دنبال
دارایی نرو چون کمکم افول میکنه دنبال کسی برو که
باعث بشه لبخند بزنی چون فقط با یک لبخند میشه یه روز
تیره را روشن کرد. کسی را پیدا کن که تو را شاد کنه.
دقایقی توی زندگی هستن که دلت برای کسی اونقدر تنگ
میشه که میخوای اونو را از رویات بیرون بکشی و توی
دنیای واقعی بغلش کنی.
رویایی رو ببین که میخوای. جایی برو که دوست داری.
چیزی باش که میخوای باشی. چون فقط یک جون داری و یک
شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی.
آرزو میکنم به اندازه کافی شادی داشته باشی تا خوش
باشی، به اندازه کافی بکوشی تا قوی باشی، به اندازه
کافی اندوه داشته باشی تا یک انسان باقی بمونی و به
اندازه کافی امید تا خوشحال بمونی.
همیشه خودتو جای دیگران بگذار، اگر حس میکنی چیزی
ناراحتت میکنه، احتمالاً دیگران را آزار میده.
شادترین افراد لزوماً بهترین چیزها رو ندارن، اونا فقط
از اونچه تو راهشون هست بهترین استفاده رو میبرن.
شادی برای اونایی که گریه میکنن و یا صدمه میبینن
زنده است. برای اونایی که دنبالش میگردن و اونایی که
امتحانش کردن. چون فقط اینها هستن که اهمیت دیگران رو
تو زندگیشون میفهمن.
عشق با یک لبخند شروع میشه، با یک بوسه رشد میکنه و با
یک اشک تموم میشه. روشنترین آینده همیشه روی گذشته
فراموش شده، شکل میگیره. نمیشه تا وقتی که دردها و
رنجها را دور نریختی، توی زندگی به درستی پیش بری.
وقتی به دنیا اومدی، تو تنها کسی بودی که گریه میکردی
و بقیه میخندیدن. سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی
رفتی، تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن.
لطفاً این متن رو به اونایی که براتون ارزش دارن
بفرستین. برای اونایی که زندگی شما رو لمس کردن.
اونایی که وقتی احتیاج داشتین، باعث شدن بخندین.
اونایی که باعث شدن وقتی ناراحت بودین، سمت روشن
واقعیتها رو ببینین. اونایی که شما میخواید بدونن که
شما قدر دوستی با اونا رو میدونین. اگه این کار را
نکنین، خوب براتون اتفاقی بدی نمیافته ولی تنها شانس
روشن کردن روز یک دوست با یک نامه رو از خودتون
گرفتین.
نامه آبراهام لینکلن به معلم پسرش
به پسرم درس بدهید
او باید بداند که همه مردم عادل و همه آن ها صادق نیستند ، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد ، انسان صدیقی هم وجود دارد . به او بگویید ، به ازای هر سیاستمدار خودخواه ، رهبر جوانمردی هم یافت می شود . به او بیاموزید ، که در ازای هر دشمن ، دوستی هم هست . می دانم که وقت می گیرد ، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت خویش ، یک دلار کاسبی کند بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد . به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد . از پیروز شدن لذت ببرد . او را از غبطه خوردن بر حذر دارید . به او نقش و تاثیر مهم خندیدن را یادآور شوید .
اگر می توانید ، به او نقش موثر کتاب در زندگی را آموزش دهید . به او بگویید تعمق کند ، به پرندگان در حال پرواز در دل آسمان دقیق شود . به گل های درون باغچه و زنبورها که در هوا پرواز می کنند ، دقیق شود .
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر این است که مردود شود اما با تقلب به قبولی نرسد . به پسرم یاد بدهید با ملایم ها ، ملایم و با گردن کش ها ، گردن کش باشد . به او بگویید به عقایدش ایمان داشته باشد حتی اگر همه بر خلاف او حرف بزنند .
به پسرم یاد بدهید که همه حرف ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می رسد انتخاب کند .
ارزش های زندگی را به پسرم آموزش دهید . اگر می توانید به پسرم یاد بدهید که در اوج اندوه تبسم کند . به او بیاموزید که از اشک ریختن خجالت نکشد .
به او بیاموزید که می تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند ، اما قیمت گذاری برای دل بی معناست .
به او بگویید که تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می داند پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد .
در کار تدریس به پسرم ملایمت به خرج دهید ة اما از او یک نازپرورده نسازید . بگذارید که او شجاع باشد ، به او بیاموزید که به مردم اعتقاد داشته باشد توقع زیادی است اما ببینید که چه می توانید بکنید ، پسرم کودک کم سال بسیار خوبی است
زن درگفتار بزرگان
زن "ریحانه آفرینش" ، در طول تاریخ همواره مورد بحث و توجه بزرگان واقع گردیده و دیدگاه های مختلفی در مورد او وجود دارد.
در مطلب ذیل مختصرا سخن بعضی از بزرگان در بیان جایگاه، مقام و ارزش زن ارائه گردیده است:
رسول اکرم (ص) : بهترین متاع دنیا ، همسر شایسته است .
حضرت علی (ع) : دختر ، فرزندی است مهربان ، مونس ، مددکار ، مبارک و مربی .
3- امام سجاد (ع) : بهترین ِ فرزندان شما دخترانند .
امام صادق (ع) : دختر « حسنه » و پسر « نعمت » است ، حسنه ثواب و نعمت حساب دارد .
امام صادق (ع) : بیشترین خوبی در وجود زنان است .
امام خمینی (ره) : از دامن زن است که مرد به معراج می رود .
علامه اقبال لاهوری : زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق ، نمایشگر پاکی ، نمونه عطوفت و چشمه عنایت است .
لامارتین : منشأ هر کار بزرگی زن است ، زن کتابی است که جز به مهر و محبت خوانده نمی شود.
امرسون : تمدن چیست ؟ نتیجه نفوذ زنان پاکدامن است .
« شیلر » شاعر انگلیسی : هر کجا مردی یافت شد که به مقامات عالیه رسیده یقیناً زنی پاکدامن او را همراهی کرده است .
ناپلئون : اگر زن نبود نوابغ جهان را چه کسی پرورش می داد ؟
آناتول فرانس : زن رسماً مربی مرد و مهّذب اخلاق اوست .
ویلیام شکسپیر : چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند ، مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش .
گوته : زن تاج سر آفرینش است ، او شریک زندگی و یار ساعات درماندگی است.
برنارد شاو : زن شاهکار خلقت است .
همه کس و هیچ کس
چهار نفر بودند بنامهای همه کس-یک کس-هر کس و هیچ کس
یک کار مهم وجود داشت که میبایست انجام می شد و از همه کس خواسته شد آن را انجام دهد.
همه کس میدونست که یک کسی آن را انجام خواهد داد
هر کسی میتوانست آن را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد
یک کسی از این موضوع عصبانی شد به خاطر اینکه این وظیفه همه کس بود.
همه کس فکر میکرد هر کسی نمیتواند آن را انجام دهد اما هیچ کس نفهمید که هر کسی آن را انجام نخواهد داد.
سرانجام این شد که همه کس یک کسی را برای کاری که هر کسی نمی توانست انجام دهد و هیچ کس انجام نداد سرزنش کرد
چرا زنان گریه می کنند؟
یک پسر کوچک از مادرش پرسید: چرا گریه می کنی
مادرش به او گفت : زیرا من یک زن هستم .پسر بچه گفت: من نمی فهمم
مادرش او را در آغوش گرفت و گفت : تو هیچگاه نخواهی فهمید
بعدها پسر کوچک از پدرش پرسید : چرا مادر بی دلیل گریه می کند
پدرش تنها توانست به او بگوید : تمام زن ها برای هیچ چیز گریه می کنند
پسر کوچک بزرگ شد و به یک مرد تبدیل گشت ولی هنوز نمی دانست چرا زن ها بی دلیل گریه می کنند
بالاخره سوالش را برای خداوند مطرح کرد و مطمئن بود که خدا جواب را می داند .او از خدا پرسید : خدایا چرا زن ها به آسانی گریه می کنند؟
خدا گفت زمانی که زن را خلق کردم می خواستم که او موجود به خصوصی باشد بنابراین شانه های او راآن قدر قوی آفریدم تا بار همه دنیا را به دوش بکشد. و همچنین شانه هایش آن قدر نرم باشد که به بقیه آرامش بدهد
من به او یک نیروی دورنی قوی دادم تا توانایی تحمل زایمان بچه هایش راداشته باشد ووقتی آن ها بزرگ شدند توانایی تحمل بی اعتنایی آن ها را نیز داشته باشد
به او توانایی دادم که در جایی که همه از جلو رفتن ناامید شده اند او تسلیم نشود و همچنان پیش برود . به او توانایی نگهداری از خانواده اش را دادم حتی زمانی که مریض یا پیر شده است بدون این که شکایتی بکند
به او عشقی داده ام که در هر شرایطی بچه هایش را عاشقانه دوست داشته باشد حتی اگر آن ها به او آسیبی برسانند. به او توانایی دادم که شوهرش را دوست داشته باشد و از تقصیرات او بگذرد و همیشه تلاش کند تا جایی در قلب شوهرش داشته باشد.به او این شعور را دادم که درک کند یک شوهر خوب هرگز به همسرش آسیب نمی رساند اما گاهی اوقات توانایی همسر ش را آزمایش می کند وبه او این توانایی را دادم که تمامی این مشکلات را حل کرده و با وفاداری کامل در کنار شوهرش با قی بماند
و در آخر به او اشک هایی دادم که بریزد .این اشک ها فقط مال اوست و تنها برای استفاده اوست در هر زمانی که به آن ها نیاز داشته باشد. او به هیچ دلیلی نیاز ندارد تا توضیح دهد چرا اشک می ریزد
خدا گفت : زیبایی یک زن در چشمانش نهفته است زیرا چشم های او دریچه روح اوست ، ودر قلب او جایی که عشق او به دیگران در آن قرار دارد
گفتی خود را از چشمانم
- که هر لحظه هزاربار تو را می جویند -
پنهان خواهی کرد ؛
نگفتی با قلبم چه خواهی کرد
که با هر ضربان
هزار بار
تو را در رگ های من
جاری می سازد...
یادمان باشد
عشق
معامله ای نیست
که مثل ازدواج
در دفتر ثبت اسناد
ثبت شود ؛
معادله ایست
که از هر طرف حلش کنی
باید جوابش یکی شود...
«عشق و زندگی» منتشرنشده استاد مطهری که قبلا منتشر نشده بوده و تازگی ها تو یکی از روزنامه ها این مطلبو دیدم که تصمیم گرفتم برای شما هم بذارمش
استاد مطهری :
سالهاست که منتظرشم...
نمی دانم چرا؟؟
اما می دانم بر می گردد به همراه لبخند همیشگی اش...
همان لبخندی که زمانی مرا به جنون می کشید و همان چشمانی که در خود هزاران راز و رمز داشت...
سالهاست که منتظرشم...
منتظرم که برگردد و با دستان گرم و مهربانش سنگ قبر مرا بشورد...
همان دستانی که زمانی در دستان من بود...
سالهاست که منتظرشم...
نمی دانم چرا؟
اما دلم با خود زمزمه می کند که او دیگر بر نمی گردد و من دوباره بی اعتنا به زمزمه ها منتظرش می مانم....
آری...من سالهاست که در گوشه ی قبرستان منتظر آن بی وفایم تا شاید بفهمد که رفتن من بخاطر او بود...
اما...اما... افسوس...او هرگز نخواهد فهمید...هرگز...