• وبلاگ : پاتوق دختر و پسراي باحال
  • يادداشت : مصاحبه جديد رضا صادقي........
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    استي چه چيز مي تواند جاذبهء زمين را بشکند؟

    و ما را از اين سيارهء کوچک معلق ، به بيکرانه ها ببرد!

    به راستي که حقيقت زندگي عشق است و زندگي بدون عشق سرابي بيش نيست

    چگونه مي شود جاودانه شد و حصار زندگي و ترس از مرگ را شکست و از هر دو فراتر رفت.........

    سرچشمهء آن رنج آسماني که من ابدي را ارزاني مي دارد کجاست؟

    براي

    براي مجهول بودن ، براي نبـــودن ، فرصتي نيست .

    خط ِتو يکرنگ و بي دغدغه ،

    قلم من ناتوان .

    اما ؛ مينوسم ... به رسم دل سپردگي ؛

    تا براي دوست داشتن فرصتي هست .

    : ناتــمام تو

    كجا تو را گم كرده ام

    تويي كه از آسمانها آمده بودي

    تويي كه نويد زندگي را به لبم جاري ساخته بودي

    كجا از من رنجيدي

    ذر كدام شب علاقه ام را كم ديدي

    در كجاي شعرم مهربانانه صدايت نكردم

    چگونه مرا ترك كردي

    من دليل كدام غم تو شده بودم

    كجا گرمي نفسم را سرد يافتي

    چگونه با من وداع مي كني

    كه بي تو نه دريا درياست

    نه آسمان ، آسمان

    بي تو چه اهميت دارد كه خورشيد تمام قد بدمد

    يا عطر بهار نارنج فضاي كوچه را گلگون كند

    بي تو تمام روزها پاييزي و سرد است

    آرزوي من اين است ، درشبي پر ازرويا
    پيش ماه و تو باشم ، تا سحرلب دريا
    آرزوي من اين است ، آرزو كني من را
    معني اش كني با عشق ، شعرسبز ماندن را
    آرزوي من اين است ، مثل سيم يك گيتار
    زير دست تو باشم ، لحظه ي خو ش ديدار
    آرزوي من اين است ، مثل ليلي و مجنون
    پيروي كنيم ازعشق ، اين جنون بي قانون
    آرزوي من اين است ، در پگاهي ازاسفند
    راهي سفرگرديم ، طبق رسم يك پيوند
    آرزوي من اين است ، در شبي كه تاريك است
    توبگويي از وصلي ، كه لطيف و نزديك است
    شهپر شاه هوا اوج گرفت
    زاغ را ديده بر او مانده شگفت
    سوي بالا شد و بالاتر شد
    راست با مهر فلک همسر شد
    لحظه اي چند در اين لوح کبود
    نقطه اي بود و سپس هيچ نبود