یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد...
و تو ای علی،
ای شیر!
مرد خدا و مردم،
رب النوع عشق و شمشیر!
ما شایستگی شناخت تو را از دست داده ایم. شناخت تو را از مغزهای ما برده اند، اما عشق تو را، علی رغم روزگار، در عمق وجدان خویش، در پس پرده های دل خویش، همچنان مشتعل نگاهداشته ایم،
چگونه تو عاشقان خویش را در خواری رها می کنی؟ تو ستمی را بر یک زن یهودی – که در ذمه حکومتت می زیست – تاب نیاوردی، و اکنون، مسلمانان را در ذمه یهود ببین.
و ببین که بر آنان چه می گذرد!
ای صاحب آن بازو – که یک ضربه اش از عبادت هر دو جهان برتر است –
ضربه ای دیگر!