سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاتوق دختر و پسرای باحال

بوشهر و هخامنشیان ( تاریخ ایران باستان )

تموکن رانمسا
تَموکَن رانمِسا از بندرهای باستانی در استان بوشهر ایران بوده که در

 لوح ههای هخامنشی تخت جمشید از آن نام
برده شده است.
هخامنشیان در دورن طولانی حکومت خود بر ایران و مرکزیت

توجه ویژ های به دریای پارس و بهره مندی مختلف از آن داشتند.

در این رابطه بنادر متعددی در حاشیه آن ایجاد نموده و یا از کهن بندرهای ایلامی...

ادامه این متن در 
مانند لیان بهره گرفتند. با این که در منابع مختلفی از تموکن (تااوکه) به عنوان بندر ساحلی نام برده شده ولی با
فاصله حدود چهل و پنج کیلومتری از دریا قرار گرفته بود و پشت بندر لیان ایلامی بود که نام آن در دوره
هخامنشی هنوز معلوم نگردیده است. بندر سیراف (البته با احتیاط)، گوگانا (که جای آن به درستی مشخص
نیست)، اپوستانه و هرمزی دیگر بنادر هخامنشی حاشیه دریای پارس بودند. اطلاعات مختصر از نامها و جایگاه
نسبی جغرافیایی بنادر مذکور، بیشتر از خلال متون کلاسیک جغرافیایی یونانی مانند نوشت ههای بطلمیوس، پلین،
آریان و نئاروک (دریاسالار اسکندر) معلوم م یشود. در حالی که کشف بیش از سی هزار لوحه گلی هخامنشی به
خط ایلامی در گنج خانه و دژخانه تخت جمشید در سال 1312 خورشیدی برابر با 1933 میلادی م یتواند
بسیاری از مسایل را بدون تقریب و حدس معلوم کند ولی متأسفانه آسیب دیدگی برخی الواح و عدم پیشرفت در
خواندن این متون، باعث ابهام و سؤالات مختلفی در این رابطه شده است. با این که بیش از هفتاد سال از آن
رویداد م یگذرد ولی با تلاش حرج کامرون هشتاد و پنج لوحه در سال 1948 م خوانده و منتشر شد و کار
سترگ ریچارد هلک با خواندن و توضیح دو هزار لوحه دیگر در سال 1969 م منتشر شد تا دریچه تاز های بر
روی علاقه مندان به تاریخ و جغرافیای تاریخی هخامنشیان بگشاید. در بخشی از این الواح نام شهری به نام
آمده است. در این رابطه حفار یهای تازه Tamukkan Ranmesa تموکن (تااوکه) و تموکن رانمسا
باستانشناسان ایرانی در کاخ درودگاه دشتستان، جایگاه این شهر را بین رودهای دالکی و شاپور (گرانیس) گمان


میزند


تااوکه کلانشهر هخامنشی در مجاورت دریای » باستانشناس ایرانی، غلامحسین نظامی، در مقال های تحت عنوان
83 در همایش توسعه دشتستان ارایه نمود جایگاه تااوکه را نه در کنار رود سیتاکوس /12/ که در 26 ،« پارس
(مند) و یا بر حاشیه دریا در حوالی گناوه و دیلم بلکه در پیوندگاه دو رود شاپور (گرانیس) و دالکی میداند. از
دید او شهر تااوکه در زمان سلوکیان و اشکانیان هم به حیات سیاسی اقتصادی خود ادامه داده و در زمان
ساسانیان به پنج یا شش کیلومتر به ناحیه ای در شمال شرقی جایگاه هخامنشی خود، خیز برداشته و در حاشیه
رود شاپور به عنوان شهر توز جلوه گر شده است و در ادامه، در دوران اسلامی به توز، توج و یا توح تغییر نام
داده است. شهری که در اقصی نقاط امپراتوری ساسانی کتان آن شهرتی تام و تمام یافته بود و نیز در زمان
ورود اسلام به ایران بخشی از کتب فتوح را به خود اختصاص داد. به باور غلامحسین نظامی شهر تموکن
(تااوکه) هخامنشی نه برازجان و زیرا (توز ساسانی) بوده است بلکه این شهر میان رود شاپور و دالکی در
نزدیکی اتصال آن ها در محل درودگاه و جتوط قرار داشت و بقایای دو کاخ بردک سیاه (در درودگاه) و سنگ
سیاه (در حوالی جتوط) که هر دو مربوط به دوره داریوش اول هخامنشی است مؤید بخشی از این شهر مهم
هخامنشی است. اما نباید غافل شد که همان طور که در دوره ساسانی با مشکلی در تاریخ نگاری ریواردشیر
(ریشهر) بوشهر امروزی مبنی بر وجود هم زاد و هم نام دیگری در ارگان (ارجان دوره اسلامی) برخورد
م یکنیم که باعث ایجاد فهم نادرست تاریخ بوشهر عهد ساسانی، به دلیل خلط مباحث تاریخی شده است، در دوره
هخامنشی هم به گفته آقای دکتر عبدالمجید ارفعی، ایلا مشناس مطرح دنیا، ما دو تموکن داریم یکی در چاهک
که به باور ایشان دومی مربوط به بوشهر است. در این ارتباط « تموکن رن م یسه » نیریز فارس کنونی و دیگر
آقای دکتر ارفعی معتقدند که اکثر الواح مربوط به هخامنشیان که نام تموکن در آن ها ذکر شده، منظور تموکن
نیریز است نه تموکن استان بوشهر، با این حال، باز جای پژوهش و تحقیق وجود دارد. هنوز هزاران لوحه از
الواح گلی مکشوفه تخت جمشید خوانده نشده و شاید این فرضیه به زودی دگرگون شود. با توجه به مسایل
مذکور، تموکن رانمسا یا تموکن بوشهر با وجود سه کاخ هخامنشی، نقش داریوش و طلاهای به کار رفته در
معماری آن، که اخیرا در مطبوعات محلی و کشوری منعکس شده، م یتواند از تموکن نیریز بسیار بااهمیتتر بوده
باشد.
بوشهر و ریشهر در عصر ساسانیان
بر اساس بررسی های باستان شناسانه ای که توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی استان بوشهر در زمستان
سال 1374 انجام گرفته و با تکیه بر گزارش باستان شناختی دکتر "رابرت کارتر" ( که در زمستان 1383
پیمایشی در شبه جزیره بوشهر انجام داده و سایت ها و مراکز باستانی را معرفی کرده است) پیشینه ی تاریخ
تمدن در بوشهر دست کم به دوران نئوکالکلوتیک یا پارینه سنگی جدید و حتا قبل از آن باز می گردد. از این
نام دارد، یکی از قدیمی ترین مراکز تمدنی جهان محسوب می شود که « بوشهر » نظر شبه جزیره ای که امروز
پیشینه ی اولیه ی آن در تاریکی عصر ماقبل تاریخ و کشف خط و مفرغ، گُم می شود.
گام در وادی تاریک
تاریخ بوشهر در دوران باستان را در حال حاضر نه تنها نمی توان به طور کامل، دقیق و آکادمیک نگاشت، بلکه
نیز فقدان « امتناع تاریخی » حتا خطوط کلی آن را نیز با اطمینان نمی توان طرح و ترسیم کرد. علت اصلی این
شدید، و در دوره هایی حتا خلاء کامل منابع مکتوب تاریخی، اسناد، سنگ نوشته و داده های باستان شناختی در
این شبه جزیره است. حقیقت این است که به جز حفاری های شتابزده و غیر علمی "اف. جی. اندریاس"
در سال 1293 ه.ق/ 1879 م، و حفاری دقیق و علمی هیأت فرانسوی به رهبری "موریس F.G.Andreus
Aurel " پزار" در 1332 ه.ق / 1913 م، و برخی پیمایش های باستان شناختای کسانی مانند "ارل اشتین
در سال 1936 م./ 1315 خورشیدی "آندرو ویلیامسن" 1350 خورشیدی / 1971 م. تا قبل از انقلاب stein
اسلامی هیچ حفاری علمی و منطبق بر اصول باستان شناسی دیگری در شبه جزیره ی بوشهر، انجام نشد. از
سال 1357 به بعد نیز تا سال ها هیچ گونه حفاری یا حتا گمانه زنی انجام نگرفته است. از اواخر دهه ی شصت
و اوایل دهه ی هفتاد شمسی بود که برخی کاوش ها و گمانه زنی ها توسط باستان شناسان ایرانی انجام شده
است، مع الاسف تا امروز، به جز یک مورد استثنایی، گزارش مفصلی از این حفاری ها و گمانه زنی ها منتشر
نشده تا مورخان و پژوهشگران بر پایه ی آن، به تاریخ نگاری بوشهر در عصر باستان بپردازند. از این رو
مطالعات باستان شناختی و پژوهش های تاریخی درباره شبه جزیره ی بوشهر در عصر باستان، هنوز دوران
جنینی خود را طی می کند و تا تولد، رشد و بالندگی آن، ده ها سال فاصله است. به همین دلیل نیز هر گونه
تاریخ نگاری مربوط به این دوره، بسیار شکننده، غیر قطعی، ابطال پذیر، موقتی و در غالب موارد صرفاً بر
پایه حدس و گمان است. هر کاوش یا حفاری تازه ی باستان شناختی در حال یا آینده، ممکن است کل یا دست کم
بخشی از داده های امروزی مورخی که "خطر" کرده و دست به تاریخ نگاری می زند را باطل کند. از این رو
قبل از پرداختن به مقاله، به خواننده باید این هشدار و هوشیاری را داد که در این فصل، راه پُر فراز و نشیب و
لغزنده ای را باید طی کند و ضمن تردید در اغلب داده های مورخان پیشین، در مورد داده های من نیز با شک و
تردید برخورد کرده و متوجه این نکته باشد که هر آن ممکن است با کشف سکه، سفال منقوش، آجر نوشته،
کتیبه، لوح، مجسمه یا بنایی، بخشی یا حتا همه ی دیوارداده های من در این وجیزه فرو ریزد. اما باکی نیست!
عبور می کند و اگر کسی می خواهد حرفی علمی و آکادمیک بزند، « حدس ها و ابطال ها » علم، لاجرم از دالان
داده های خود نیز بدهد. تنها با این روش است که علم، و در این جا علم « ابطال پذیری » ناچار است تن به
تاریخ، رشد می کند. امیدوارم باستان شناسان و مورخان آینده دست کم با بخش کوچکی از داده ها و گمانه های
تاریخی من موافق باشند و با حفاری ها و کاوش های خود، صحت آن ها را تائید کنند.
با این که طی سطور پیشین ذکر شد که قدمت شبه جزیره ای که امروزه بوشهر نام گرفته به دوران پارینه سنگی
جدید بر می گردد، ما در این جا تنها نام های این اقلیم در دوره ی ساسانیان را از نظر می گذرانیم. امید که در
مجالی دیگر دوره های دیگر باستانی را نیز بر رسیم و بپردازیم.
ریشهر و بوشهر ساسانی
برعکس کمبود منابع درباره ی نام یا نام های شبه جزیره در عصر سلسله های هخامنشی، سلوکیه و اشکانیان،
نام این مکان در دوران ساسانی کاملاً مشخص و روشن است و مورخ و پژوهنده با اطمینان بسیار بالایی می
تواند در این باره سخن بگوید.
بر این ادعا است که برای اولین بار « تاریخ گزیده » و « نزهت القلوب » "حمدالله مستوفی" مؤلف کتاب های
گذاشته است. « ریشهر » نام این شبه جزیره را « کیانی » "لهراسب" پادشاه اسطوره ای و افسانه ای سلسله ی
اگر چه در وهله ی اول پژوهشگر مایل است به دلیل اسطوره ای بودن پادشاهی "لهراسب"ِ کیانی، نظر "حمدالله
مستوفی" را رد و نقض کند، اما مورخ زیرک و هوشیار درباره ی سخن او تأمل می کند و این گمانه ی تاریخی
ساسانی است یا به عصر ماقبل از ساسانیان باز می گردد؟ این سؤال ،« ریشهر » را در میان می کشد که آیا نام
رواج « ریشار » یا « ریشا » هنگامی بیشتر قوت می گیرد که احتمال بدهیم که شاید در عصر هخامنشی ها، نام
به لحاظ تاریخی و زبان شناختی آیا می توان نسبتی « ریشهر » و « ریشا » داشته است. سؤال این است که بین نام
شکل تکامل یافته ی واژه ی ماقبل ساسانی « ریشهر » برقرار کرد؟ و آیا می توان دست کم حدس زد که کلمه ی
می باشد؟ « ریشا »
را پیش کشید، فردی بوده به نام « ریشهر » و « ریشا » ظاهراً نخستین محققی که فرضیه ی رابطه ی بین
"هوستینگ" که در سال 1902 م. نظرش را در کتابی منتشر کرده است. "موریس پزار" فرانسوی نیز با پذیرش
برای دست یابی به » : در این باره می نویسد « مأموریت در بندر بوشهر » نظر "هوستینگ


+ نوشته شده در چهارشنبه 88/7/8 ساعت 3:22 عصر توسط سارا | نظر