سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پاتوق دختر و پسرای باحال

من دیوونه رو باش....





من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی
 
تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی

منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی

دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی

من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو

تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو

من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم

تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم

من دیوونه رو باش که به پای چشم تو سوختم

ولی بعد یه کم بازی تو با من بد شدی کم کم

من دیوونه رو باش که واسه عهدت قسم خوردم

باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ،‌واست مردم

من دیوونه رو باش که به اخمای تو خندیدم

همش یک گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم

من دیوونه رو باش که به خوبیم عادتت دادم

شکستی قلبمو اما ندیدی رنگ فریادم

من دیوونه رو باش که واست روزامو سوزوندم


خوشی رو تو خودم کشتم ، ولی با چشم تو موندم

من دیوونه رو باش که کشیدم ناز چشماتو

چه قد تلخه بدون تو ، چه قدر سخته برام با تو

من دیوونه رو باش که خیال کردم تو مجنونی

تو حتی اسم مجنونم ، نه آوردی ،‌ نه می دونی

من دیوونه رو باش که قد دنیا دوست دارم

نه اما من دوست داشتم حالا که از تو بیزارم

من دیوونه رو باش که واست خوندم چه قد ساده

تو حرف عاشقونم رو شنیدی ، حاضر آماده

من دیوونه رو باش که نشستم منتظر ،‌رسوا

زدی تو زیر قولاتو ، گذاشتی باز منو تنها

منو باش که نفهمیدم منو دیگه نمی خواستی

چه قدر دیوونه ای راستی ،‌چه قد دیوونه ام راستی

من دیوونه رو باش که تو رو عاشق حساب کردم

چه قدر دیوونه تر چون باز ، تو رو اینجا خطاب کردم

من دیوونه رو باش که ،‌درسته خیلی دیوونم

جهنم می رم اما نه ، کنار تو نمی مونم

اینم یه نامه ی ابری ، به امضای یه دیوونه

فقط بیچاره اون کس که ، یه عمر با تو می مونه...

.



+ نوشته شده در شنبه 90/5/29 ساعت 3:38 صبح توسط سارا | نظر


درد دل....

 

خیلی نامردی که دلم و شکستی

با بی رحمی رفتی و پا رو غرورم گذاشتی

فکر نکردی می شکنم

نگفتی داغون می شم

اگه یادت باشه بهت می گفتم دوستت دارم

اما تو باور نکردی و منو به بازی گرفتی

گفتم عاشقتم

گفتی عشق مال کتاب هاست

گفتم جونمی

گفتی برو بی خیال

بخاطرت همه کار کردم

حتی ...

خودت خوب می دونی که من برات چی کار کردم ولی تو

خوب برو خوش باش برو با دوستات بشین و بخند

فقط می خوام یه روزی مثل من یکی دلتو بشکنه

اون روز می خوام اشکاتو ببینم نه برای لذت بردن

بلکه برای اینکه بدونی من چی کشیدم

همین .......

آه.....آه.....آه


+ نوشته شده در جمعه 90/5/28 ساعت 3:37 عصر توسط سارا | نظر


من هنوز نگرانم....

به خیالم که تو دنیا واسه تو عزیزترینم


آسمونها زیر پامه اگه با تو رو زمینم


به خیالم که تو با من یه همیشه آشنایی


به خیالم که تو با من دیگه از همه جدایی


من هنوزم نگرانم که تو حرفهام رو ندونی


این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی



من و تو چه بی‌کسیم وقتی تکیه‌مون به باده


بد و خوب زندگی من رو دست گریه داده


ای عزیز هم قبیله با تو از یه سرزمینم


تا به فردای دوباره با تو هم قسم‌ترینم



من هنوزم نگرانم که تو حرفهام رو ندونی


این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی



بد و خوبمون یکی دست تو تو دست من بود


خواهش هر نفسم با تو هم‌صدا شدن بود


با تو هم‌قصه دردم هم‌صداتر از همیشه


دوتا هم‌خون قدیمی از یه خاکیم و یه ریشه



من هنوزم نگرانم که تو حرفام رو ندونی


این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی



من هنوزم نگرانم که تو حرفهام رو ندونی


این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی



این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی


این دیگه یه التماسه من می‌خوام بیای بمونی



من هنوزم نگرانم که تو حرفهام رو ندونی


من هنوزم نگرانم که تو حرفهام رو ندونی

 

 

 

+ نوشته شده در پنج شنبه 90/5/27 ساعت 9:49 عصر توسط سارا | نظر


سکوت

وقتی تــــو بــــودی،

 

ســــکـوت آنــچنان زیبـــا بــود،
که می‌شد خــوشه‌های محبت را از خیال نام تو چیـد!

وقتی تــــو بــــودی،
بــاور بــا تـــو بودن،
تنها به خوابی می‌ماند که با نسیم صبحگاهی از آسمان خیالم
به فراموشی سپرده می‌شد!

ولی وقتی بــروی!
شاید باور بــی تـــو بودن، نگاه سرد مرا به مهربانی یک دوســت
بیشتر آشـــنا کــند.

 


+ نوشته شده در دوشنبه 90/3/9 ساعت 8:19 عصر توسط سارا | نظر


حاضری....

 حاضری جون فداش کنی ، وقتی کسی رو دوس داری

حاضری دنیارو بدی ، فقط یه بار نیگاش کنی

به خاطرش داد بزنی ، به خاطرش دروغ بگی

رو همه چی خط بکشی ، حتی رو برگ زندگی

وقتی کسی تو قلبته ، حاضری دنیا بد باشه

فقط اونی که عشقته ، عاشقی رو بلد باشه

قید تموم دنیارو به خاطر اون می زنی

خیلی چیزارو می شکنی تا دل اونو نشکنی

حاضری که بگذری از دوستای امروز و قدیم

اما صداشو بشنوی ، شب ، از میون دو تا سیم

حاضری قلب تو باشه ، پیش چشمای اون گرو

فقط خدا نکرده اون یه وقت بهت نگه برو

حاضری هر چی دوس داشت ، به خاطرش رها کنی

حسابتو ، حسابی از مردم شهر جدا کنی

حاضری حرف قانونو ، ساده بذاری زیر پات

به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب با وفات

وقتی بشینه به دلت ، از همه دنیا میگذری

تولد دوبارته ، اسمشو وقتی می بری

حاضری جونتو بدی ، یه خار توی دساش نره

حتی یه ذره گردوخاک تو معبد چشاش نره

حاضری مسخرت کنن تمام آدمای شهر

اما نبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر

حاضری هر جا که بری به خاطرش گریه کنی

بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی

حاضری که به خاطر خواستن اون دیوونه شی

رو دست مجنون بزنی ، با غصه ، همخونه شی

حاضری مردم همشون ، تو رو با دست نشون بدن

دیوونه های دوره گرد ، واسه تو دست تکون بدن

حاضری اعتبار تو به خاطرش خراب کنن

کارتو به کسی بدن ، جات اونو انتخاب کنن

حاضری که بگذری از شهرت و اسم و آبروت

مهم نباشه که کسی ، نخواد بشینه رو به روت

وقتی کسی تو قلبته ، یه چیز قیمتی داری

دیگه به چشمت نمیاد اگر ثروتی داری

حاضری هر چی بشنوی حتی آگه سرزنشه

به خاطر اون کسی که خیلی برات با ارزشه

حاضری هر روز سر اون با آدما دعوا کنی

غرور تو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی

حاضری که به خاطرش پاشی بری میدون جنگ

عاشق باشی ، اما بازم بگیری دستت تفنگ

حاضری هر چی گل داریم ، دونه به دونه بشمری

بسوزی از تب نگاش اسمشو وقتی می یاری

حاضری هر کی جز اونو ساده فراموش بکنی

پشت سرت هر چی می گن چیزی نگی گوش بکنی

حاضری هر چی که داری ، بیان و از تو بگیرن

پرنده های شهرتون دونه به دونه بمیرن

حاضری که بگذری از مقررات و دین و درس

وقتی کسی رو دوس داری ، معنی نمی ده دیگه ترس

وقتی کسی رو دوس داری صاحب کلی ثروتی

نذار که از دستت بره ، این گنج خیلی قیمتی



+ نوشته شده در یکشنبه 90/3/8 ساعت 12:27 عصر توسط سارا | نظر


می خوام بهت بگم.....

 

تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم

می خوام بگم تو دنیای منی

می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره

می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطرت خودت

می خوام بگم شدی مجنون عشقم

می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم

می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم

می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه

می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه

می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم

می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم

می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم

می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم

می خوام بگم بیشترازعشق لیلی به مجنون عاشقتم

می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم

می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم

می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم

می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم

می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم

+ نوشته شده در جمعه 90/3/6 ساعت 10:21 عصر توسط سارا | نظر


به خاطر تو....

به خاطر روی زیــــــــبای تو بــــــــــــود
که نگاهم به روی هیـــــچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مـــــــهر و گرم تو بود
که دســــــت هیچ کس را در هم نفـــشردم
به خاطر حرفهـــــــای عاشـــــقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باورنداشـــــــــتم
به خــــاطر دل پــــــــــاک تــــــو بــــــود
که پـــــــاکی بــــــاران را درک نــــکردم
به خــــــاطر عشــــــق بی ریــای تو بود
کــــه عشـــق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خـاطر صدای دلنــــــــشین تو بـــــــود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
و بـــه خـــــــاطر خـــــــود تو بـــــــــــود
فقط به خاطر تو

 

 

 


+ نوشته شده در جمعه 90/3/6 ساعت 2:55 عصر توسط سارا | نظر


خیلی سخته.....

خیلی سخته که نباشه...         

                هیچ جایی برای آشتی...

بی وفا شه اون کسی که...

              جونتو واسش گذاشتی...

خیلی سخته تو زمستون...

             غم بشینه روی برفا...

میسوزونه گاهی قلبو...

                زهر تلخ بعضی حرفا...

خیلی سخته توی پاییز...

              با غریبی اشنا شی...

اما وقتی که بهار شد...

           یه جوری ازش جدا شی...

خیلی سخته که ببینیش...

          توی یک فصل طلایی...

کاش مجازات بدی داشت...

            توی قانون بی وفایی...

 


+ نوشته شده در جمعه 90/3/6 ساعت 1:57 عصر توسط سارا | نظر


روز مــ ــ ــادر . . .

روز مامانی ها مبــــــارک  

my mother i love you and i need you,even tough

i love you and i need you,even tough

i may at times have made you tear your hair

i set myself apart,bet even so

your presence and your loves are always there

you are my jail cell and ten-ton door

that keeps me from just being who i am

and so i pound the walls and go to war

ramming all the rules that i can ram

yet though i mast rebel,all the while

i know your love,s the ground on wich i stand

i wait upon the flash of your pround smile,my mother

and twist inside at every reprimand

i,m sorry for the times i,ve caused you pain

after these brief storms,love will remain



مادر دوستت دارم وتا ابد به تو محتاجم

تا ابد دوستت دارم وبه تو محتاجم

وهمین لحظه این قدر اشک برای ریختن دارم که موهایت تر شود

خودم را از تو دور کرده ام،با این وجود توجه وعشق تو هنوز در دلم برپاست

تو مامن وسرپناه من هستی

که مرا از گزندها وآسیب ها حفظ می کنی

من از دیوارها می گذرم وپرواز می کنم

و تمام کارهایی را که باید،انجام می دهم تا در پناه تو باشم

شاید من یاغی وسرکش باشم

اما می دانم حتی زمینی که بر روی آن ایستاده ام از عشق تو سرشار است

من منتظر لبخند درخشان وپرغرور تو هستم،مادر

لبخندی که هر گره ای را باز می کند

برای تمام لحظاتی که به خاطر من رنج کشیده ای متا سفم

اما بعد از طوفان های کوچک

این آرامش است که پا برجا خواهد ماند

 


+ نوشته شده در چهارشنبه 90/3/4 ساعت 2:31 عصر توسط سارا | نظر


بگین...بگین بباره...

 

بگین بباره باروون ... دلم هواشو کرده

 بگین تموم شدم من

 بگین که بر نگرده

 بهش بگین شکستم بهش بگین بریدم

 نه اون به من رسید و نه من به اون رسیدم 

  برهنه زیر بارون خراب و درب و داغون

 از آدما فراری از عاشقا گریزون

 بذار کسی نبینه

 غرور گریه هامو

 بذار کسی نفهمه غم تو خنده هامو

  یه دار سخت سختم

 یه باغ بی درختم

 نفرین خیس بارون سیاه روز بختم

 تنم داره میلرزه تو این هوای هرزه

 گاهی نداشتن دل به داشتنش می ارزه....


+ نوشته شده در سه شنبه 90/3/3 ساعت 1:36 عصر توسط سارا | نظر


<      1   2   3   4   5   >>   >