اهنگ های زیبا و جالب
اینم ۱ آهنگ از مازیار به نام ( همیشه )
اینم یک آهنگ بسیار زیبا از مهدی مدرس و فرزاد فرزین ...
اینم یک آهنگ از مهدی مقدم و علی سیگاری ....
تک موزیک بسیار زیبا از رامبد شرفی ( آخرین نور )
ادامه در ادامه مطلب...
اینم ۱ آهنگ از مازیار به نام ( همیشه )
اینم یک آهنگ بسیار زیبا از مهدی مدرس و فرزاد فرزین ...
اینم یک آهنگ از مهدی مقدم و علی سیگاری ....
تک موزیک بسیار زیبا از رامبد شرفی ( آخرین نور )
ادامه در ادامه مطلب...
اینم آهنگ جدید و بسیار زیبا از بابک جهانبخش برای دانلود
آهنگ زبا برای دانلود
اینم آلبوم بسیار زیبا
نیما چهرازی به نام دریا...
دانلود برقص
دانلود دریا
دانلود فردا دیر میشه
دانلود قفس
دانلود موزیک
دانلود پرنده
دانلود طنین ترانه
ادامه موزیک ها در ادامه مطلب
به نام خالق باران ...
راستش حیفم اومد اینو خودم تنهایی بخونم. این دعا در صحیفه سجادیه که مجموعه ای از دعا های امام زین العابدین (ع) هم هست ، البته چیزی که می نویسم فقط و فقط بخشی از دعای این امام بزرگواره :
خدایا!
من از تو خوشبختترم !؟.......
زیرا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو
در عرش کبریایی خود آنرا نداری !
من چون تویی دارم که تو چون خود نداری !
شنیدین میگن خدا گفته " من از رگ گردن به شما نزدیکترم "؟. این یعنی چی؟؟ دیگه مگه از رگ گردن میشه چیزی یا کسی نزدیک تر به ما باشه؟؟ عجب!! خدا چرا اینو گفته؟؟ می دونین چیه واقعا هم از رگ گردن به ما نزدیکتره، چرا؟؟ چون خدا در درون ماست، چرا؟؟ چون خود ماست، چرا؟؟ چون جزئی از ماست.اگه خدا در ما از خودش چیزی به امانت نمی گذاشت ما الان مثل یک ربات بودیم همین و بس. بیشتر از اون نبودیم ، نه حسی، نه عشقی، نه علاقه ای، نه معرفتی ( البته داریم کم کم به جناب ربات تغییر هویت میدیم ). خدا وقتی میگه من از خودم در شما دمیدم، یعنی چی؟؟ یعنی اینکه بابا جان، ای جان من، ای آدم، ای انسان نگو خوب بودن سخته نگو من نمی تونم بهش نزدیک بشم نگو محمد و علی، محمد و علی بودن که فلان کار رو می کردن من نمی تونم.اصلا آره اونا محمد و علی هستن ولی تو هم تو هستی اگه نمیتونی مثل اونا باشی لااقل سعی کن شبیه اونا بشی.
پس برای آخرین بار: خدا از خودش در وجود تو میراثی گذاشته که برای کارهای بد بهانه نداشته باشی، برای سرپیچی بهانه نداشته باشی که بگی مثلا من که خدایی ندیدم پس خدایی نیست و ازین حرف ها.
اگه تو هم بخوای می تونی خدا بشی(اون خدا نه ی خدای دیگه، دیگه فهمیدن منظورم با خودت است)ولی باید تلاش کنی، تلاش،تلاش،تلاش.
الان بلند شو برو تو آینه خودت رو نگاه کن ببین کی یا چی می بینی!! قشنگ نگاه کن با دقت!! چی می بینی؟؟ آهان بگو نترس آره داری درست میگی بگو آره آفرین !!!! تو الان داری خدا رو می بینی، تو نشانه ای از قدرت خدا هستی، تو نشانه ای از عظمت اون هستی، تو نشانه ای از پاک بودن خدایی و تو نشان از همه چیز خدایی.
تو نماینده ی خدا در زمینی، پس باید به بقیه ی موجودات اثبات کنی لیاقت اینو داری که نماینده ی خدا باشی در زمین. پاشو همین الان پاشو، همین الان تصمیم بگیر تلاش کنی خودت رو عوض کنی.
دیدین خدا چه قدر به ما نزدیکه، نه دیگه خداییش دیدین دیگه!! حالا اینکه خدا به ما نزدیکه معلوم شد.
اما ی رابطه ی طرفه هیچ وقت ادامه دار نبوده، هیچ وقت. خدا هی میاد جلو تو میری عقب، میاد جلو تو میری عقب، میاد جلو تو میری عقب، خوب می بینه نمیخوای نزدیک شی اون تو رو عقب تر می بره چرا چون تو میخوای، تو هر چی بخوای خدا هم همون رو برات می خواد . خدا همیشه میاد جلو اونی که میره عقب تو هستی.
خدا همیشه میاد جلو ولی عقب نمیره یعنی چی؟؟ یعنی خدا هر چقدر هم بهت نزدیک بشه بعدش خودش رو دور نمیکنه اون تو هستی که خدا رو از خودت دور می کنی.
پس همه ی ما ی جورایی دور از خدا هستیم.
عجب باشکوه است "عشق "...
عشق نیرو میدهد ، عشق زندگی میدهد، عشق شهامت و قدرت میبخشد. عشق بزرگترین ودیعهای است که خداوند بزرگ در نهاد بشر به امانت گذاشته است. اگر عشق نبود زندگی هم نبود . کسی که عاشق میشود باید خود را برای پرداخت بهای آن عشق آماده سازد که عشق همانطور که لذّت و شادکامی در پی دارد، غم و سردرگمی هم به دنبال خواهد داشت. امّا غم عشق چه غم شیرینی است و چه گوارا بهکام دل عاشق میریزد حتی اگر دل عاشق را بشکند. زیرا هر چیز شکستهاش بیخریدار است، مگر دل که شکستهاش قیمتیتر است و خدایش دوستتر دارد.
با خواندن 20مورد زیر، وموارد دیگر در مقالات آتی ، خواهید توانست به راههایی دست بیابید که هر چند برخی بسیارساده و شاید بی اهمیت بهنظر میرسند ، امّا مسیر خوشبختی شما را چندین گام پیش میراند:
1- از هر راهی برای ابراز عشق به همسرتان بهره بگیرید.
2- در عذرخواهی کردن از هم سبقت بگیرید.
3- همیشه همدیگر را «عزیزم»، «معشوقم»، «محبوبم» و ... خطاب کنید.
4- همیشه و در همه جا به هم احترام بگذارید.
در زندگی هیچ لذّتی اصیلتر و شیرینتر از عشق وجود ندارد
5- همیشه صبور و شکیبا باشید.
6- در اماکن عمومی بسیار محتاطانه به همدیگر ابراز عشق کنید.
7- نازش را به جان بخرید.
8- بگذارید به اندازه کافی استراحت کند.
9- از گفتن کلمه «دوستت دارم» دائم استفاده کنید.
10- از عطر مورد علاقهاش استفاده کنید.
11- کمد لباسهایش را با اشعار و جملات عاشقانه تزئین نمایید.
12- با او مانند شاهزادهای زیبا برخورد کنید.
13- هر روز به یکدیگر سخنان محبتآمیز بگویید.
14- هنر برقراری ارتباط دوستانه با همسرتان را بیاموزید. هر چند ممکن است در ابتدا با کمی مشکل مواجه باشید، ولی پس از آن از زندگی لدّت خواهید برد.
15- به قدری در هم غرق شوید تا مسائل دیگر زندگی را فراموش کنید.
16- پاهای خسته همسرتان را ماساژ بدهید.
17- موها ی همسرتان را آرایش کنید.
18- در تمام لحظاتی که در کنار هم هستید به او ابراز عشق کنید و گاهی احساستان را روی یک لیوان شیشهای بنویسید.
19- از عشقتان دفاع کنید.
20- روی برفهایی که روی زمین باریده است برای هم پیامهای عاشقانه بنویسید.
البته اگه تو شهر شما مثل شهر ما برف نمیباره روی شنهای ساحل و...هم کارساز هست
ادامه دارد...
شکرانه نوروز |
| ||||||||||
رفتارها -
در پارهای از مناطق ایرانزمین، آتشافروزی در چهارشنبهسوری رنگ مذهبی به خود گرفته است. ایرانیان در بیشتر جشنها مانند: سده، سوری و نوروز آتش میافروختند. جشن سوری از کهنترین جشنهای ایرانیان است که از نحوه برگزاری آن در روزگار اشکانیان و ساسانیان آگاهی نداریم. جشن سوری استقبال از نوروز است، پارهای از پژوهشگران میگویند در گذشته روز تحویل سال مصادف با سهشنبه بود. تا نیم روز جزء سال کهن و پس از نیم روز جزء سال نو محسوب گردیده و چون آغاز هر روز را نیمهشب همان روز میدانستند، از این رو فردای آن سهشنبه را نوروز شناختند و شبش را جشن گرفتند و آتش افروختند از آن پس عصر سهشنبه را چهارشنبه سوری نامیدند. یک سال در ایران باستان 12ماه سی روزه بود به انضمام 5 روز «خمسه مشرقه» و هر روز از روزهای ماه به نام یکی از ایزدان بود و ایرانیان یکشنبه، دوشنبه و چهارشنبه نداشتند. تمامی روزهای ماه روزهای سرور و شادی بود، چون نام روز و ماه با هم موافق میافتاد، آن روز را جشن میگرفتند. آتش در دید ایرانیان پدیده روشنی، پاکی، شادابی، سازندگی، زندگی و تندرستی بود. آتشافروزی پیش از عید نوروز به پیشواز رفتن این عید کهن است، ایرانیان در نگاهداشتن رسوم خود بیش از دیگر ملل آریایی وفاداری نشان دادهاند و این سنت حسنه در اعماق و ریشههای وجودی این ملت کهن جا دارد، و چند هزار سال از برگزاری این جشن آتشافروزی میگذرد. گذشت ایام و حوادث بیشماری که در این مدت در ایران زمین به وقوع پیوسته، نتوانسته کوچکترین خللی در آداب و رسوم و سنن و برگزاری جشنها به وجود آورد. ایرانیان در چهارشنبهسوری، زردی، ناپاکی و پلیدیها را با آتش میسوزانند و سرخی و نشاط و شادابی را، آتش برای آنان به ارمغان میآورد. در این جشن بر تمامی چهرههای شرکتکننده در آن لبخند دیده میشود. کمتر کسی است که در جشن چهارشنبهسوری شرکت کند و لبخند بر لبان او دیده نشود. برخی از مراسم جشن چهارشنبهسوری مانند آتش افروزی در سراسر ایران زمین یکسان است ولی در پارهای از شهرستانها با مراسم خاص آن منطقه برگزار میشود. بعضی بر این باورند که در این شب فال گوش بایستند و به گفتوگوی عابران گوش دهند؛ اگر عابران سخنان امیدبخش گفتند، یا از خبر خوشی صحبت کردند و یا به دوست خود مژده دادند، برای کسی که فال گوش ایستاده، نوید سال نیک و پر برکت را میدهد. تهرانیها اعتقاد داشتند که اگر روز برگزاری جشن چهارشنبهسوری کوزهای نو و آب ندیده را از بام خانه به خیابان بیاندازند و بشکنند قضا و بلا در سال جدید از آن خانواده دور خواهد شد. تهرانیها همچنین در این روز آجیل چهارشنبهسوری تقسیم میکردند. کودکان را برای دوری از نحسی از زیر نقارخانه عبور میدادند، از دیگر مراسم آنها: قاشقزنی، بختگشایی، باطلکردن سحر و جادو، پختن آش ابودردا و آش بیمار بود. خراسانیها در شب چهارشنبهسوری نزدیک غروب آفتاب هفتبونه (یا سهبونه) آتش در وسط کوچه و یا در حیاط خانه روشن میکردند و سپس بزرگ و کوچک، پیر و جوان از روی بونهها میپریدند و مثل سایر ایرانیان میگفتند: «زردی من از تو، سرخی تو از من» در پارهای از مناطق ایرانزمین، آتشافروزی در چهارشنبهسوری رنگ مذهبی به خود گرفته است. آتشافروزی در چهارشنبهسوری را به قیام مختار ثقفی نسبت میدهند و معتقدند: «هنگامی که مختار ثقفی به خونخواهی حضرت امام حسین(ع) قیام کرد، دستور داد بر فراز بامها آتش بیفروزند و مردم در میدان شهر گرد آیند و نبرد را آغاز کنند.» |
دلهرههای یک شب |
| ||||||||||
آسیبها -
سپردن بدیها به آخرین سه شنبه شب سال. در گذر از تاریخ ، در سالهای متمادی، بسیاری از مناسبتهای اجتماعی و روابط انسانی دچار تغییرات بنیادین شدند. بعضی از شکل اصیل خود درآمدند و به قالبی جدید رفتند تا بنا به مصلحت روزگار ایفای نقش کنند و برخی دیگر چنان تغییرکردند که کارکرد اولیه خود را از دست دادند و در مواردی حتی به ضد خود بدل شدند و کارکردی متضاد با ایده و فکر اولیهای که آن معنای ویژه را بناگذاشته پیدا کردند. جشن چهارشنبه سوری که یکی از جشنهای ملی - میهنی ما ایرانیهاست، در حال حاضر مصداق بارز این ادعاست. تغییر کارکرد و قلب ماهیتی که در این رسم هزاران ساله رخ داده را تنها با توجه به نام آن میتوان درک کرد. جشن سوری (چهارشنبه سوری) نام این سنت کهن است، اما باید پرسید این چه جشنی است که از مدتها قبل از فرا رسیدنش تمامی امکانات امنیتی، امدادی و اورژانسی کشور برای مقابله با آن بسیج میشوند، خواب راحت از چشمان بسیاری گرفته میشود و تا مدتها بعد از پایانش بسیاری را در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات ناشی از آن میبینیم. آیا معنی جشن در ایران عوض شده؟ آیا بنابه جبر روزگار، خود تصمیم گرفتیم ساختار این رسم قدیمی را متحول کنیم؟ یا نه، همه این کارها یی که به اسم جشن چهارشنبه سوری انجام میدهیم برای رسیدن به معنایی جدید است؟ اینها پرسشهایی است که پاسخگویی به آنها کار سادهای نیست و تا به حال هیچ کس سعی نکرده جوابی قانع کننده به آنها بدهد. در گاهشماری ایران باستان روزهای هفته به صورتی که هم اکنون است وجود نداشت و هر روز را به نام یک فرشته میخواندند. این یعنی هر 365 روز سال اسم یک فرشته را بر خود داشت. ایرانیان پنج روز آخر سال را محترم میشمردند. آنها چهار روز اول را زمان آمادگی برای زایش انسان و روز آخر را زمان تولد انسان میدانستند و به پاسداشت این روز به آتش ادای احترام می کردند. آتش دارای دو خاصیت است. نور و حرارت، که نور نمادی است از اهورا، روشنایی، صداقت، پاکی و حرارت نشان بیبدیل زندگی است. محمد صادق فربد، پژوهشگر و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد در توضیح قدمت و اهمیت آتش بازی در نزد ایرانیان با رجوع به تاریخ میگوید: در تاریخ بخارا آمده است در زمان نوح بن منصور سامانی جشن چهارشنبه سوری برگزار شد. به دستور شاه هیمههای فراوانی از آتش برافروختند و این به حدی بود که کاخ شاهی آتش گرفت و شاه و درباریان مجبور شدند کاخ را ترک کنند و به محلی دیگر بروند. طبق اسناد تاریخی این حریق در سال 350 هجری و در ماه شوال روی داده است. در حال حاضر هم حین برگزاری جشن ممکن است اتفاقات ناخوشایندی رخ دهد که البته این موضوع نمیتواند مانع از برگزاری یک جشن ملی شود فقط نکتهای که باید به آن توجه لازم مبذول شود موضوع آموزش است. با آموزش می توان حوادث برگزاری این جشن را کم کرد. مردم و به ویژه جوانان باید بدانند جشن سوری با انفجارهای مهیب هیچ رابطهای ندارد و تنها بوتههای آتش است که به این جشن معنا میدهد. ما اگر اصالت آداب ایرانی را درک کنیم در حفظش تلاش خواهیم کرد این سنت ماست و سنتها به نسبت قدمت خود از حرمت برخوردارند. هیچ آیینی با فشار از بین نمیروند. چهارشنبه سوری یک جشن گروهی است که در تمام ایران اجرا میشود و رسوم گوناگونی را نیز به دنبال خود میآورد. رسمهایی همچون گره گشایی، فال کوزه، شال اندازی و قاشق زنی که جزو سنتهای ملی ما هستند و هیچ منافاتی با باورهای دینی ندارند. بیگمان اگر ما به سنتهای ملی خود وفادار بمانیم مفاهیم بیگانه در فرهنگ ما جایی نخواهند داشت. نماد زندگی دکتر محمدالستی، مدیر پژوهشکده مطالعات انسانی نیز از منظری دیگر چهارشنبه سوری را بررسی میکند. به تعبیر او همه آن چیزی که به عنوان چهارشنبه سوری در اختیار ما قرار گرفته است، مجموعهای از نمادها است که به دلیل گستردگی آن تنها نماد آتش را بررسی میکنم. انسان نخستین چه برداشتی میتواند از آتش داشته باشد؟ از گرما، حرارت و هر آنچه که آتش ایجاد میکند. اولین برداشت این است که تفاوت بین مردهها و زندهها در گرمای تن زندهها و بدن سرد مردهها است. گویی آتش در وجود زندهها روشن است و گرما ایجاد میکند، اما در مردهها این آتش خاموش شده است. هرچه معلول و عارضه زندگی و زنده بودن انسان بوده است از آتش گرفته شده است. پس آتش نماد زندگی است. آریاییها از مناطق سرد به سوی ایران سرازیر شدند پس گرمای آتش برای آنها مقدس شد. این موضوع که ایرانیان آتشپرست بودهاند، به این معنی نیست که آنها آتش را عبادت میکردند، چون پرستیدن هرگز معنای عبادت نمیدهد. آتشپرست یعنی کسی که پیوسته مواظب و مراقب آتش است. آتش زداینده پلیدیهاست. در اسطورههای ملی و دینی نیز برای تطهیر و اثبات پاکی از آتش استفاده شده است مانند سیاوش یا حضرت ابراهیم که از آتش گذشته تا پاکیشان اثبات شد. در جشن چهارشنبه سوری نیز با پریدن از روی آتش به نوعی با آتش پیمان میبندیم و بدیهای خود را به او میدهیم. چهارشنبه سوری پدیدهای است که هر سال تکرار میشود و برای آن هزینهای هنگفت صرف میشود و موضوعی که آنقدر تکرار شده است بدون شک دارای کارکرد است. گرچه تکرار از نگاه علمی سبب ملالت میشود، اما احساس تکرار را دوست دارد، طبیعت با تکرار جان میگیرد و جامعه با تکرار نیرومند میشود. دکتر غلامرضا محمودی، روانشناس نیز سخنان خود را با موضوع چهارشنبه سوری از منظر روانشناسی هیجان آغاز میکند. به نظر او ما در چهارشنبه سوری بیشتر با شادی که هیجانی زودگذر است روبهرو هستیم. چیزی که در این رفتار دیده میشود نوعی دلهرهخواهی است. کشور ما در طول تاریخ هفت بار اشغال شد اما ایران ماند و دلیل آن تنها و تنها تکرار این آداب و رسوم بود. این روانشناس میگوید: اگر جشن چهارشنبه سوری را برگزار میکنیم باید حسی در ما به وجود آید که خود را در کنار تمام کسانی که در اعصار گذشته این جشن را پاس داشتهاند تا به ما برسد، ببینیم. مردمی که نگاه نمادین به آداب و رسوم خود دارند دارای بالاترین سطح بهداشت روانی هستند زیرا هرگاه به چیزی نگاه نمادین پیدا کردیم به وسیله آن به گذشته وصل شده و با نگاه به گذشته برای آینده آماده می شویم. آیین ماندگار در حوزه تاریخ فرهنگ ایران هر چه بوده حاکی از یکتاپرستی است. به گواهی تاریخ حتی پس از ورود اسلام به ایران نیز بسیاری نمادها همچون چهارشنبه سوری پابرجا میمانند و به عنوان نمادی مقدس برای ایرانیان کارکردی تازه پیدا میکند. دکتر بهرام بیات، کارشناس مسائل اجتماعی با بیان اینکه چهارشنبه سوری به عنوان یک نماد ملی در شرایط تاریخی از نظر اجتماعی کارکرد خود را نشان داده است، در شرح کارکرد اجتماعی این رسم ملی میگوید: برخی جوانان دچار انباشت انرژی و هیجان هستند و طبیعی است که این هیجان بالاخره باید در جایی تخلیه شود. در کشورهای دیگر این هیجان به نوع دیگری تخلیه میشود. در اسپانیا، گاوهای وحشی در خیابان و کوچههای پر از آدم رها میشوند یا در ایتالیا مردم با مرکبات و گوجه فرنگی به یکدیگر حمله میکنند. بعد از این جامعه تا حدودی دچار آرامش میشود، چون هیجان موجود در جامعه تخلیه شده. جوانان ما هم به این تخلیه هیجان احتیاج دارند که باید با کمترین آسیب همراه باشد. بیات با تأیید بر اینکه این هیجان انباشته باید به مسیر صحیحی هدایت شود ادامه میدهد: از چهار سال پیش به این جشن با عنوان نمادی که کارکردهای متعددی دارد پرداخته شد، اما اتفاقی که اکنون افتاده است این پدیده را دارای کارکردهای مثبت و منفی کرده است. به عقیده او، پدیدهای مانند چهارشنبه سوری از بین رفتنی نیست اما ممکن است هر کدام از کارکردهای مثبت و منفیاش بر دیگری غلبه کند که در این صورت همه تلاشها باید این باشد که کارکرد مثبت آن افزون شود. شب دلهره چرا شب چهارشنبه سوری در ایران به شب دلهره تبدیل شده است. در جشنی که قرار است فقیر و غنی در کنار یکدیگر شادی کنند و به استقبال نوروز بروند، چه شده است که بسیاری از فرا رسیدن این جشن ناخرسندند. چرا بوتهها جای خود را به نارنجکهای دست ساز دادهاند. ما کوچه چهارشنبه سوری را اشتباه رفتیم و آن را به شب بحران تبدیل کردیم. بیگمان فلسفه این جشن ورای آن چیزی است که هم اکنون اتفاق میافتد. نقش خانوادهها در این آموزش بسیار مهم است. مسئولان فرهنگی کشور هم در این رابطه کم کاری کردهاند. بی تردید، مسئلهای اجتماعی وقتی امنیتی میشود که سیاستگذاران در بخشهای مختلف جامعه خوب عمل نکردهاند. |