عشق
چنان دلگیرم از دنیا، که خود را هم نمی خواهم
به این زخم دل خونین دگر مرهم نمی خواهم
همه نامهربانانند در این دنیای پرتذویر
چنین شد حاصل عمرم...که جز مرگم نمی خواهم
چنان دلگیرم از دنیا، که خود را هم نمی خواهم
به این زخم دل خونین دگر مرهم نمی خواهم
همه نامهربانانند در این دنیای پرتذویر
چنین شد حاصل عمرم...که جز مرگم نمی خواهم
وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی
حاضری دنیا رو بدی، فقط یه بار نگاش کنی
به خاطرش داد بزنی، به خاطرش دروغ بگی
رو همه چی خط بکشی، حتی رو برگ زندگی
وقتی کسی تو قلبته، حاضری دنیا بد باشه
فقط اونی که عشقتهعاشقی رو بلد باشه
قید تموم دنیا رو به خاطر اون می زنی
خیلی چیزا رو می شکنی، تا دل اونو نشکنی
حاضری قلب تو باشه، پیش چشای او گرو
فقط خدا نکرده اون یه وقت بهت نگه برو
حاضری هر چی دوس نداشت، به خاطرش رها کنی
حسابتو، حسابی از مردم شهر جدا کنی
حاضری حرف قانونو، ساده بذاری زیر پات
به حرف اون گوش کنی و به حرف قلب باوفات
وقتی بشینه به دلت، از همه دنیا می گذری
تولد دوبارته، اسمشو وقتی می بری
حاضری جونتو بدی، یه خار توی دستاش نره
حتی یه ذره گرد و خاک تو معبد چشاش نره
حاضری مسخرت کنن تمام آدمای شهر
اما نبینی اون باهات کرده واسه یه لحظه قهر
حاضری که هر جا بری به خاطرش گریه کنی
بگی که محتاجشی و به شونه هاش تکیه کنی
حاضری هر چی بشنوی، حتی اگه سرزنشه
به خاطر اون کسی که خیلی برات با ارزشه
حاضری هر روز سر اون با آدما دعوا کنی
غرورتو بشکنی و باز خودتو رسوا کنی
حاضری هر کی جز اونو ساده فراموش بکنی
پشت سرت هر چی می گن چیزی نگی، گوش بکن
وقتی کسی رو دوست داری، صاحب کلی ثروتی
نذار که از دستت بره، این گنج خیلی قیمتی
1.عشق از دید حاج آقا : استغفرالله باز از این حرفای بی ناموســی زدی ؟!
( جمله عاشقانه : خداوند همه جوانان رو به راه راست هدایت کنه )
2.عشق از دید یک ریاضیدان : عشق یعنی دوست داشتن بدون فرمـــول !
( جمله عاشقانه : آه عزیزم به اندازه سطح زیر منحنی دوستت دارم )
3.عشق از دید رحیم گوشکوب بقال سر کوچه : والا زمان ما عشق مشق نبود ننمـون رفت این فاطی اتوماتیک رو واسمون گرفت !
( جمله عاشقانه : هوی فاطی شام چی داریم ؟ )
4.عشق از دید مرتضی ایدزی ( در زندان ) : اوچیکتیم عشقی !
( جمله عاشقانه : خاک زیر پاتیم ... نشاشی که گل میشیم )
5.عشق از دید ننه بزرگم : نزن ننه این حرفارو ! راستی این دختر بتـــــول خانوم خیلی دختر خوب و با کمالاتیه !
( جمله عاشقانه : بریم خواستگاری ... )
6.عشق از دید دوست دخترم : عزیزم تو که عاشقمی پس چرا هزینـــــــه جراحی دمـــــاغمو نمیدی ؟! واسه ناهار هم بریم سورنتو ... نادیا و دوستشم میان ... دوست نادیا واســـش یه ماتیز گرفته ! تو حتی حاضر نیستی واسه مــن که اینهمه دوستت دارم یه پراید بخری ؟!
( جمله عاشقانه : عزیزم گوشی سونی میخوام .. راستی دوستت هم دارم! )
7.عشق از دید غلام شوفر : رادیاتور عشق من از برایت جوش آمده ! باور نداری بر آمپرم بنگر!
( جمله عاشقانه : عزیزم دوست دارم ! بووووو بوووووو بوووووغ )
8.عشق از دید دخترای ترشیده : خدا جون یعنی میشه بیاد خواستگاریم ؟!!
( جمله عاشقانه : یا شابدالعظیم 1000 تومن نذرت که بیاد خواستگاریم )
9.عشق از دید بابام : آخه پسر عشق واست نون و آب میشه ؟! حالا بگو ببینم باباش چی کارست ؟
( جمله عاشقانه : برو دختر حاج آقارو بگیر )
10.عشق از نگاه ننم : وا مگه تو امسال کنکور نداری ؟! عشق باشه واسه بعد !
( جمله عاشقانه : اوا غذام سوخت )
وقتی کودک خوبی می میرد یک فرشته از بهشت به زمین می آید، و کودک مرده را در آغوش میگیرد... بال های بزرگ و سفیدش را باز می کند و از بالای هر چیزی که کودک به آن ها عشق می ورزیده پرواز میکند...، فرشته یک مشتِ پر گل می چیند، و آن ها را به بالا، به پیش قادر مطلق، می برد. آن ها میتوانند، در بهشت زیباتر از زمین شکوفه بدهند، و خداوند همه آن گل ها را به قلب خود می فشارد. اما او آن گلی را که بیشتر از همه دوست دارد را می بوسد... و سپس به آن گل صدا عطا می کند تا در بزرگترین هم سرایی ستایش خداوند شرکت کند...
نمی دانم
نمی دانم
به راستی نمی دانم آیا تا به حال کسی در عالم پیدا شده که درد شیرین را چشیده باشد، آیا تا به حال کسی به باور درد شیرین رسیده است؟
تو را خوب می شناسم و به گمانم حالا دردهایت را خوب میدانم که هر کدام مثل نیشتری بر قلبم هستند و من با تو درد می کشم، با تو قد می کشم و با تو به تمام تعاریفی میرسم که هیچکس نمی توانست به این آسانی بدان دست یابد...
عزیز ترینم
عزیز نازنینم
ناگه میان این همه غصه با جمله ای به ظاهر غصه آورنده دل شادم کردی، من با تو خواهم بود چه با پای رفتن و چه بدون آن، که من پاهای رفتنت خواهم بود، اگر چشمهایم تو باشی، اگر صورت مهربان تو در افق موفقیت نظاره گر پاهای بی تاب رسیدنم باشد، و اگر دستهای تو یاری دهنده ی قلب پر از عشقم بمانند، من با تو رنگ می گیرم و با تو زندگی می کنم، من عاشقانه چشمهایت را میان دلم نقاشی میکنم، و از میان لحظات شکار لحظه، چشمهای تو را شکار میکنم که به دور دست عشق نظر افکنده ای و دلدادگی را به دلدادگان آینده می آموزی
من با توام
دو قلب در کنار هم، من با تو شادمانم، من با تو غمگین هم می توانم بشوم، اگر عصبی شوی من با تو گر میگیرم، من همزاد توام، با من بمان، من همیشه با توام...
همزاد من
همزاد من
از نامرادی دوران نمی ترسم اگر تو پر پروازم باشی
دنیا مگر دلتنگی هم دارد، من از هر دل تنگ روزنه ای میسازم برای رسیدن به سرزمین فراخ عشق ِ تو در آنسوی کوه ناکامی
من تمام در راه ماندگان را بشارت میدهم به نوری که در سرزمین فراخ عشق گسترده شده، برای پذیرایی از قلبهای عاشقی چون قلب تو
من تمام حجم قلب مهربانت را میستایم و احساس میکنم، من حجم تمام دلنگرانی های قلب بی تابت را اندازه زده ام و هر روز ابعادش را در ذهنم مرور میکنم، من همه ی حجم تنهاییت در تمام روزهایی که میگذرند را حس میکنم، من تمام ساعات بی تو بودن را مینگارم تا نعمت با تو بودن از خاطرم دور نشود، من با تو می مانم حتی اگر دستهای مهربانی بر پاهایم حلقه شوند برای بازداشتنم...
تو معنای همه ی آن چیزهایی هستی که میشود در یک مرد یافت
و من سخت در شگفت قلب بلوریت هستم و در این سکوت صبر گونه ات که هیچ شکایت نمیکنی...
و من سخت بی تاب شده ام از بیاد آوردن این همه خود داری و این همه سکوت و این همه صبر و این همه ایثار...
من درد میان آن چشمها را سخت می شناسم، من کجا مظلومم که چشمهای مظلوم تو دل آدم را آتش میزند، وقتی میوه های دلت در کنارت هستند و آدم گمان آن دارد که غم دنیا بر دلت سنگینی میکند...
میان این همه دلتنگی و فاصله، میان این همه بهانه برای بودن و ماندن و عاشق ماندن، یک چیز را خوب میدانم من اهل نماندن نیستم
با تو میمانم تا آخر
و تو از تنهایی در میایی
من حجم درد را روی صورت تب دارت حس میکنم
عجب دارم از سنگهایی که آب نمی شوند...
عجب دارم از چشمهایی که نمی بینند، و سخت متعجبم از مهری که خدا آفریده و اینقدر کورمال کورمال بدون هیچ درکی به ته رسیده و شاهد بی اطلاع سوختنی شده که نه گرمایش و نه جنسش را درک نمیکند...
روضه دوست ندارم بخوانم، اما عجب دارم از دیوارهایی که این همه ظلم را میبینند و هنوز فرو نریخته اند، این حجم غصه از کجا بر صورت مهربانت نشسته؟ دلم تنگ شد، دستم را بگیر
باید راهی برای نفس عمیق کشیدن بلد باشی
از همان نفسهایی که بغض های درون سینه را خالی میکنند
آ ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
دلم هنوز دارد می سوزد
آخر آن چشمها چه می کنند که این حجم غصه را نمی بینند...
خانمها ، بانوان، سرکاران محترمه :
وقتی در صف شیر مردم جایشان را به شما نمی دهند؟ وقتی کرایه تاکسی را می دهید راننده نمی گوید قابلی نداره ؟ وقتی لبخند می زنید بچه های کوچیک از ترس قیافه شماگریه می کنند ؟ وقتی راه میروید بهتر است که راه نروید ؟ آیا وقتی به زیبایی فکر می کنید همان زمانی است که به خودتان فکر نمی کنید؟ اگر می خواهید وقتی قدم بر میزنید مردان کف بر شوند، اگر می خواهید وقتی پلک میزنید مردان در خاک و خون غوطه ور شوند، اگر می خواهید وقتی با آنها صحبت می کنید خود را تکه تکه کنند، اگر می خواهید وقتی به آنها لبخند میزنید از کت خود یه چرخ گوشت در آورند و خود را چرخ کنند! لطفا به نکات زیر بی زحمت کمی توجه کنید تا شاید فرجی بشه :
* در باب ادای جملات:
در ادای جملات و واژه ها دقت خاصی مبذول فرمایید. به طور مثال اول هر جمله از واژه
( آخی ) استفاده کنید.
حتی المقدور واژه های پایانی جمله را کمی بیشتر از حد معمول بکشید به طور مثال:
(فردا می بینم………… ……… .ت)
اشوه فراموش نشه هاااا
سعی کنید ریتم پلک زدنتان را با میزان هجاهای جمله تان هماهنگ کنید مثلا در جمله
“من به فلان چیز علاقه دارم” برای “من” یک پلک و برای “به فلان چیز علاقه دارم” 9عدد پلک بزنید.
فعلا امتحان کردنو بزارین واسه بعد بزارین ادامه درسو بدم
* در باب خوردن غذا:
در حین خوردن بایستی بسیار جلب توجه کنید. برای این کار جسم خوردنی را از انتها با دو انگشت اشاره و شست گرفته و پیش از فرو بردن کامل در دهان جسم را با لبها بازی دهید(میدونم نمیتونی جلوی شیکمتو بگیری و میخوای همشو یه جا بزاری دهنت حالا این دفه رو کم کم بخور)
غذا را به نحوی بجوید که لبها به طور یکی در میان غنچه گردد.
* در باب راه رفتن:
سعی کنید تق تق پاشنه کفشتان به گونه ای تنظیم گردد که یک ملودی عاشقانه را برای مخاطب تداعی کند.
هیچگاه فاصله ما بین قدمهایتان از دو سانتیمتر تجاوز نکند هر جند عجله داشته باشید.
* در باب لبخند زدن:
آداب لبخند زدن بستگی مستقیمی به وضعیت دندانهایتان دارد! اگر دندانهایتان کج و معوج، لک لک، فاصله دار و دارای سایر نا هنجاریها دارید (که متاسفنه یا خوشبختانه اکسر خانوما همین وضعو دارن) …….. تبسمی کفایت میکند
اگر دندان کناری خود را طلا کرده اید از همان طرف بخندید
اگر اصولا دندانی در کار نیست به گونه ای چشمان را خمار کنید که کار لبخند را میکند
* در باب ورود به کلاس:
هنگامی وارد کلاس شوید که حداقل یک ربع ساعت از شروع آن گذشته و همه دانشجویان سر کلاس حاضر باشند.
به قول خودتون هر جا دیر بری کلاس داره
موقع نشستن دورترین و سختترین صندلی را برای نشستن تا حسابی رسیدن به صندلی مورد نظر طول بکشد سپس ده دقیقه وقت به جمع و جور کردن مانتو اختصاص بدید
بهتر است همگام ورود به کلاس کاور گیتاری ولو خالی روی دوشتان حمل شود
" بدون شک تمرین مستمر نقش مهمی را در موفقیت شما بازی میکند .اگر پس از شش ماه متدهای فوق پاسخگو نبود بهتر است مخاطبین خود را تغییر دهید "
---------------------------------------------------------------------------------------------------
این خانه که می بینی گاه از من و گاه از تو ،جاوید نمی ماند خواه از من و خواه از تو !
چشم من نگاه نکن دوباره گریت می گیره
ساده بگم که عشق من باید تو قلبت بمیره
فاصله بین منو تو از اینجا تا آسموناس
خیلی عزیزی واسه من اما زبونت بی وفاس.